responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 262

پرسيدند : از کسي که روزهاي بسيار هيچ نمي خورد کجا مي شود آن آتش گرسنگي او ؟

گفت : آن نار را نور بنشاند و گفت : گرسنگي را سه منزل است يکي جوع طبع و اين موضع عقل است و جوع موت است و اين موضع فساد است و جوع شهوت است و اين موضع اسراف است .

پرسيدند : که تو به چيست ؟

گفت : آنکه گناه فراموش کني.

مرد گفت توبه آنست که گناه فراموش نکني .

سهل گفت : چنين نيست که تو دانسته اي که ذکر جفا در ايام وفا جفا بود . يکي گفت : مرا وصيتي کن.

گفت :رستگاري تو در چهارچيز است .ناخوراني و بي خوابي و تنهايي و خاموشي .

گفت :خواهم که با تو صحبت دارم .

گفت :چون از ما يکي ميرد با که صحبت داري؟

اکنون خود با او دار. و گفت :اگر تو از سباع مي ترسي با من صحبت مدار .

گفتند : مي گويند شير بزيارت تو مي آيد .

گفت : آري سگ بر سگ آيد .

گفتند : درويش کي برآسايد ؟

گفت : آنگاه که خود را جز آن وقت نبيند که در وي بود .

گفتند : از جمله خلايق با کدام قوم صحبت داريم ؟

گفت : با عارفان از جهت آنکه ايشان هيچ چيز را بسيار نشمرند و هر فعلي که رود آن بنزديک ايشان تاويلي بود . لاجرم ترا در کل احوال معذور دارند . مناجات اوست که گفت الهي مرا ياد کردي و من کس نه و اگر من ترا ياد کنم چون من کس نه مرا اين شادي بس نه و از من ناکس تر نه و سهل بن عبدالله واعظي حقيقي وبد و خلقي بسبب او براه بازآمدند و آن روز که وفات او نزديک رسيد چهارصد مرد مريد داشت آن مردان مرد بر سر بالين او بودند .

گفتند : بر جاي تو ، که نشيند و بر منبر تو کي سخن گويد ؟

گبري بود که او را شاددل گبر گفتند ي ، پير ، چشم باز کگرد و گفت بر جاي من شاددل نشيند .

نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 262
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست