responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 260

و گفت : هرکه خداي را دوست دارد عيش او دارد .

و گفت : حيا بلندرت است از خوف که حيا خاصگيانرا بود خوف علما را .

و گفت : عبوديت رضا دادن است به فعل خداي .

و گفت : دوستي دست بگردن طاعت کردن بود و از مخالفت دور بودن .

و گفت : مراقبت آنست که که از فوت دنيا نترسي و از فوت آخرت تري .

و گفت : خوف نر است و رجا ماده ، و فرزند هردو ايمانست .

و گفت : در هر دل که کبر بود . خوف و رجا در آن قرار نگيرد .

و گفت : خوف دور بودن است از نواهي و رجا شتافتن است باداي اوامر وعلم رجا درست نيايد الا خايف را .

و گفت : بلندترين مثقام خوف آنست که بنده خايف بود تا در علم خداي تقدير او بر چه رفته است مردي دعوي خوف مي کرد . گفت : در سر تو بيرون از خوف قطعيت هيچ خوف هست ؟ گفت : هست . گفت : تو خداي را نشناخته اي و از قطعيت او نترسيده اي .

و گفت : صبر انتظار فرج است و از خداي تعالي .

و گفت : مکاشفه آنست که گفته اند لو کشف الغطا ما از ددت يقينا .

و گفت : فتوت متابعت سنت است .

و گفت : زهد در سه چيز است ؛ يکي در ملبوس که آخر آن در مزبلها خواهد رسيد و زهد در برادران که آ]ر آن فراق خواهد بود و زهد د ر دنيا که آخر آن فنا خواهد شد .

و گفت : ورع ترک دنيا است و دنيا نفس است هرکه نفس خود را گرفت دشمن خداي گرفته است .

و گفت : سفر کردن از نفس بخداي صعب است .

و گفت : نفس از سه صفت خالي نيست يا کافر است يا منافق يا مرائي .

و گفت : نفس را شرهاي بسيار است يکي از آن شرها آنست که بر فرعون آشکار کرد و جز بفرعوني آشکارا نکند و آن دعوي خدائيست .

و گفت : انس بکسي گير که بنزديک اوست هرچه ترا مي بايد .

و گفت : حق تعالي قرب نداد ابرار را بخيرات و قرب داد بيقين .

نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 260
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست