حكم به ماوراء غايت سرايت نمى كند و براى اينكار نياز به قرينه هست .
د ) مفهوم لقب معناى لقب در اصول غير از آن است كه در عرف
شايع است و غالبا آنرا در كنار كنيه استعمال مى كنند . لقب آن چيز است
كه مورد حكم واقع مى شود . بنابراين مسند هر جمله اى لقب است . مثلا[
: ( پرويز دانشمند است . ]( آيا اين جمله مفهوم دارد ؟ يعنى مى شود
گفت غير از پرويز , دانشمند نيست ؟ علماى اصول به اتفاق مى گويند لقب
مفهوم ندارد .
ه ) مفهوم عدد اگ رحكمى بر موضوعى بار شود كه در آن عددى بكار
رفته باشد , بحث در اين است كه آيا اين جمله نسبت به ماوراء عدد مفهوم
دارد يا نه ؟ مثلا مستحب است سه روز از هر ماه روزه بگيريد آيا مفهومش
اين است كه بيش از سه روز استحباب ندارد ؟ نظر اكثر اصوليين اين است
كه جمله داراى عدد , مفهوم ندارد . اگر هم در مواردى حائز مفهوم باشد
ناشى از طبع سخن نيست , بلكه به علت وجود قرائن حاليه و مقاليه است .
و ) مفهوم حصر حصر با ادوات مختلفى صورت مى گيرد , مانند انما
در عربى و ( ( تنها]( در فارسى و گاهى هم ممكن است حصر با يك نفى مقدم
, و استثناء مؤخر صورت گيرد . مانند كلام قرآن كه مى فرمايد :
﴿ و ما محمد الا رسول﴾ [1] محمد ( ص ) نيست مگر رسول .