نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 288
خود دارى، اين خلاف واقعيت است زيرا كه به حكم ﴿كُلّ شىء فعلوه فى الزبر﴾[1]
تو هنوز در عالم مادّه ظاهر نشده بودى كه افعال و اعمال تو در علم حقّ
معيّن بود پس چگونه ممكن است چيزى كه قبل از تو وجود داشته است به قدرت و
اختيار تو به وجود آيد؟
بنابراين تو را نه براى آن آفريدند كه فاعل افعال و صاحب اختيار خود باشى بلكه براى كارى بزرگ آفريدند و جامه ﴿و لقد كرّمنا بنى آدم﴾[2] بر تو پوشاندند تا همچون آينه، حق در تو مشاهده گردد.
539) به قدرت بى سبب داراى بر حق
به علم خويش حكمى كرده مطلق
داراى بر حق خداوند
خداوند به حكم ﴿افحسبتم انّما خلقناكم عبثاً و انّكم الينا لاترجعون﴾[3]
هيچ فعل عبث و بيهوده اى انجام نمى دهد و با علم جامع و كامل
خود، حكم نموده است كه هر يك از بندگان چگونه باشند و چه عملى از آنها سر
بزند.پس هر عملى كه از بندگان سر بزند در حقيقت انسان در آن هيچ اختيارى
ندارد و محكوم به حكم خداوند است.
540) مقدّر گشته پيش از جان و از تن
براى هر يكى كارى معيّن
مقدّر آنچه از جانب خدا تقدير شده كه واقع شود.
براى هر يك از بندگان قبل از آنكه تن آنها در مرتبه اجسام و جان
آنها در مرتبه ارواح ظاهر شود خداوند با علم خود و بنا به استعداد فطرى هر
يك از آنها، حكمى