نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 214
درمان نمىكنم... به خدا سوگند، از اين پس هركه مرا به تقوا امر كند، گردنش را خواهم زد. [1]
وقتى كسى كه خود را خليفه پيامبر مىداند، در شهر پيامبر (صلى
الله عليه وآله) و كنار آرامگاهش چنين سخنانى بگويد و بر سنت وى يورش برد،
رفتار و گفتار مأمورانش در مناطق دور و نزديك آشكار است و توضيح نياز
ندارد. نمايندگان او، به پيروى از وى، حكومت وحشت و اختناق پديدآوردند.
مسعودى مىنويسد: عبدالملك فردى خونريز بود... و كارگزاران او نيز چون خود
وى سفاك و بىرحم بودند. [2] حجاج از همه كارگزارانش بدتر و جنايات او در
تاريخ اسلام مشهور است.
حجّاج در مدينه گردن گروهى از صحابه، مانند
جابربنعبداللهانصارى، انسبنمالك، سهلبنساعدى را به قصد خواركردن آنان
داغ نهاد. شمار كسانى كه در مدت فرمانروايى 20ساله او با شمشير يا شكنجه
دژخيمان وى جان سپردند، 120 هزار تن بود.
البته اين تعداد غير از كسانى است كه در جنگ با نيروهاى وى كشته
شدند. هنگام مرگ حجاج، در زندان مخوف وى 50 هزار مرد و 30 هزار زن زندانى
بهسر مىبردند كه 16هزار تن از آنها بىلباس بودند. حجاج زنان و مردان
را در يكجا زندانى مىكرد. زندانهاى او سقف نداشت و زندانيان افزون بر
شكنجههاى رايج، از گرماى تابستان و سرماى زمستان رنج مىبردند. [3]
بهطور طبيعى در چنين فضاى تاريكى هرگونه جنبش و حركت مسلحانه
محكوم به شكست است. چنان كه تجربه برخى از جنبشها نيز همين را نشان داد.
امام چهارم(عليه السلام)پس از حادثه عاشورا بر سر يك دو راهى دشوار
قرار گرفته بود. يا مىبايست با ايجاد هيجان و احساسات، كه كسى چون او به
سهولت قادر بود در ميان جمع معتقدان و علاقهمندان خود بهوجود آورد، به يك
حركت تند و عمل متهورانه دست زند; پرچم مخالفتى برافرازد و حادثهاى
شورانگيز بيافريند; ولى بر اثر آماده نبودن شرايط لازم براى پايدارى و
اقدام عميق، چون شعلهاى فرو بخوابد و ميدان را براى تاخت و تازهاى
بنىاميه در ميدان فكر و سياست خالى كند و يا مىبايست احساسات سطحى را
بهوسيله تدبيرى
[1] تاريخ الخلفا ، ص 218 و ر.ك: زندگانى علىبنالحسين (عليه السلام) ، سيد جعفر شهيدى، ص 98 به بعد.
[2] تاريخاليعقوبى ، ج 2، ص 274; الكامل فىالتاريخ ، ج 4، ص 139 به بعد و مروجالذهب ، ج 3، ص 18.