و
در خصوص وضو بايد توجه داشت كه علاوه بر مسائل و مفاسد مترتبه بر اصل وسوسه، اگر
شخص در وضو گرفتن وسواسى باشد و دست چپ را بيش از اندازه آب بريزد، صحت وضوى او
نيز مشكل است، چون لازم مىآيد با آب جديد مسح كند، بلكه اگر آب زياد هم نريزد،
ولى بيش از حدّ و اندازه دست بكشند، صحت وضوى او مشكل است، چون اين كار موجب
مىشود كه رطوبت كف دست- كه بايد با آن مسح كند- با رطوبت ذراع او مخلوط شود و مسح
با آب مخلوط انجام شود». [1] گذشته از اينها، وسوسه يك حالت نفسانى و تخيل شيطانى است كه چنين
حالتى فى نفسه مذموم و مرجوح و نشانه بىعقلى انسان است، چرا كه اين حالت باعث هدر
رفتن اوقات گرانبها و تضييع عمر شريف و بىبديل شخص مىشود و گاهى موجب ترك واجب
يا فعل حرام مىشود [2]
لذا نقل شده كه بعضى از علما فرمودهاند: «اشكالى نيست كه عمل به وسواس حرام است». [3]
[1]- عروة الوثقى، فى أفعال الوضوء، مسألة 47:
«يشكل صحة وضوء الوسواسى اذا زاد فى غسل اليسرى من اليدين فى الماء من جهة لزوم
المسح بالماء الجديد فى بعض الأوقات بل إن قلنا بلزوم كون المسح ببلة الكفّ دون
رطوبة سائر الأعضاء يجيء الأشكال فى مبالغته فى إمرار اليد، لأنّه يوجب مزج رطوبة
الكفّ برطوبة الذراع».
[2]- در كتاب مدارك العروة الوثقى فى فقه
الشيعة، ج 3، ص 274 نقل فرموده: «كه يك نفر وسواسى بوده و براى اينكه آب وضوى او
از روى زمين به وى ترشح نكند، مىرفته است بالاى بام منزل و لب بام وضو مىگرفته
است، روزى در اثناء وضو حسّ مىكند كه آب وضو از كف حياط به طرف بالا ترشح كرد و
به گردنش پاشيد. وقتى اين خيال و اعتقاد را پيدا كرد و اين اتفاق افتاد، مطمئن شد
كه اينها خيالات و وسوسه است و واقعيت ندارد، لذا متنبه شد و دست از آن حالت وسوسه
شيطانى برداشت و آن خيالات را كنار گذاشت». و نيز در همان كتاب و همان صفحه نقل
فرموده: «فردى مبتلاى به وسواس شده بود، ريش خود را مىتراشيد، براى اينكه يقين
پيدا كند، براى وضو آب به پوست صورتش مىرسد و معتقد بوده كه مو و لو كم باشد مانع
رسيدن آب به پوست صورت مىشود».
[3]- مدارك العروة الوثقى فى فقه الشيعة، ج 3، ص
271.