بالتصنيف
هشام بن الحكم شيخ المتكلمين تلميذ ابى عبد الله الصادق عليه السلام صنف كتاب
الالفاظ و مباحثها و هو اهم مباحث هذا العلم. ثم يونس بن عبد الرحمن مولى آل يقطين
تلميذ الامام الكاظم موسى بن جعفر عليه السلام صنف كتاب «اختلاف الحديث» و هو مبحث
تعارض الدليلين و التعادل و التراجيح بينهما ... الخ». و در جلد سوم رجال مرحوم
مامقانى، ص 294 در ترجمه هشام بن الحكم چنين آمده است: «و كان ممّن فتق الكلام فى
الإمامة و المذهب بالنظر و كان حاذقاً بصناعة الكلام حاضر الجواب».
س
3- لطفاً معناى فتوى و قضاوت را بيان فرماييد.
ج- فتوى نظر دادن و اخبار از حكمِ كلّى است كه مجتهد، از ادلّه مربوطه،
استنباط و بدست آورده است و تطبيق آن بر موضوعات و موارد آن، وظيفه خودِ مقلِّدين
است و فتوى فقط براى مقلِّدين فتوى دهنده حجّت است. قضا و قضاوت، انشاء حكم است كه
قاضى جامع الشّرائط براى رفع نزاع و خصومت بين مردم، در قضاياى جزئى حكم مىكند و
مثلًا مىگويد اين مال يا اين حق، متعلّق به زيد است نه عمرو، يا امروز اول ماه و
عيد فطر است و امثال اينها، و حكم قاضى جامع الشّرائط براى عموم مكلّفين حجت است.
س
4- مرجعيت و اعلميت براى عموم مردم از چه طريقى ثابت مىشود؟
ج- از طريق اهل خبره مورد اعتماد و اطمينان، يا شهادت آنان چنانچه متصف
به صفت عدالت باشند.
س
5- آيا امورى كه مربوط به حاكم شرع است و در رسالهها فرمودهايد: «به
حاكم شرع رجوع شود»، مربوط به مجتهد اعلم است و بايد به اعلم رجوع كرد