نفى
حرف مشهور در صدد اثبات ادّعاى خود نيز برآمده و فرموده است: علم، عبارت از مجموع
مسائلى است كه زير پوشش غرض واحدى قرار گرفتهاند. هر مسألهاى كه تحت پوشش اين
غرض بود، از مسائل اين علم به حساب مىآيد و هر مسألهاى كه زير پوشش اين غرض
نبود، از مسائل اين علم به حساب نمىآيد. بنابراين هرچه هست و نيست در رابطه با
غرض است. و باتوجّه به اينكه هر علمى داراى غرض واحدى است، پس آنچه مىتواند تمام
مسائل را تحت پوشش خود قرار دهد، فقط مسأله غرض خواهد بود، در نتيجه تمايز علوم به
تمايز اغراض است. در كلام مرحوم آخوند دو نكته ديگر نيز مطرح شده است: 1- مقصود از غرض واحد، عبارت از غرضِ تدوين است نه غرض تعلّم و متعلّم
كه متعلّم در مقام تعلّم تشخيص دهد كدام مسئله، مسأله فقهى و كدام يك، مسأله اصولى
است. و به تعبير ديگر: وقتى خواستند علم را تدوين كنند و مجموعهاى از مسائل را
بهصورت يك مركّب اعتبارى مطرح كرده و مثلًا آن را «علم نحو» بنامند، آنچه سبب شد
اين علم و علوم ديگر را تدوين كنند، باعث تمايز علوم از يكديگر گرديد. 2- تحقّق يافتن علم، به تدوين است. چون
مرحوم آخوند علم را عبارت از مجموعه مسائل دانست و روشن است كه قبل از تدوين،
مجموعه مسائلى وجود ندارد كه بتوان آن را علم ناميد. بلكه اين مركب اعتبارى
(مجموعه مسائل) با تدوينْ تحقّق پيدا مىكند، يعنى وقتى مسائل علم نحو، مدوّن شد،
آنوقت مىگويند: «هذا علم النحو». بههمينجهت مرحوم آخوند غرض را، غرضِ تدوين
مىداند و مىگويد:
«جامع مشترك بين مسائل علم، اين است كه همه آنها
در غرض تدوين، دخالت دارند». و روشن است كه قبل از تدوين، نه غرضى وجود دارد و نه
مجموعه مسائل كه ما بگوييم: اين مجموعه مسائل، در تحقّق غرضِ تدوين دخالت دارند.