نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 573
مربوط
به آن، به نظر مرحوم آخوند، استعمال لفظ از اين قبيل بود. در «زيد لفظ» وقتى «زيد»
را در «نوع» استعمال كرديم آيا نوع زيد با معناى زيد مناسبتى دارد؟ آيا هيچيك از
آن علائقى كه در باب مجاز مطرح شده در اينجا وجود دارد؟ لفظ و معنا دو مقوله
متباينند و بين آنها هيچگونه علاقهاى از علايق مجازى وجود ندارد. زيرا علايق
مجازى، در ارتباط با معانى مطرح است. اگر مشابهت، يك علاقه مجازى است، مشابهت، بين
رجل شجاع و اسد برقرار است. در علايق مجازى، پاى لفظ در ميان نيست. آنوقت شما كه
لفظ زيد را مىگوييد و نوعِ لفظى زيد را اراده مىكنيد، چه علاقهاى بين اين نوعِ
لفظى و معناى زيد- كه عبارت از موجود خارجى است- وجود دارد؟ ايشان مىفرمايد:
همانطور كه در اينجا، استعمال، نه حقيقت است و نه مجاز، در باب استعمالِ محقِّق
وضع نيز مىگوييم: اوّلين استعمالى كه مىخواهد وضع را درست كند نه عنوان استعمال
حقيقى و نه عنوان استعمال مجازى دارد. ولى در عين حال، صحيح است. خصوصاً روى مبناى
ايشان كه صحت را به معناى حسن استعمال معنا مىكند و حسن استعمال، در اين موارد
محقّق است. [1]
احتمال
دوّم: اين استعمال، حقيقى است
مبناى
اين احتمال، اين است كه بين ما نحن فيه و اطلاق لفظ و اراده نوع، فرق بگذاريم و
بگوييم: در مورد اطلاق لفظ و اراده نوع، راهى نيست براى اينكه استعمال را استعمال
حقيقى بدانيم ولى در اينجا راه هست. اگر ما ادّعا كرديم استعمال محقِّق وضع- يعنى
استعمال اوّل- استعمالِ حقيقى است چه تالى فاسدى به دنبال خواهد داشت؟ آيا در
استعمال حقيقى شرط است كه مسبوق به وضع باشد؟ اگر چنين چيزى مطرح باشد نمىشود
اوّلين استعمالِ محقّق وضع، جنبه حقيقت داشته باشد ولى