نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 571
شما
كه مىفرماييد: در استعمالات متعارف، هميشه به لفظ، لحاظ تبعى تعلّق مىگيرد. ما
مىخواهيم ببينيم علت اين مسئله چيست؟ و آيا اين مسئله، كلّيت دارد؟ آيا در تمام
استعمالات، بايد لحاظ متعلّق به لفظ، لحاظى آلى و تبعى باشد بهگونهاى كه در مقام
خطاب، به لفظ «انسان» بگويد: «تو فقط آلت تفهيم معنا و إفهام مقاصد مىباشى و نقشى
ديگر براى تو مطرح نيست». اگر مسئله اينطور است پس چرا انسان در سخنرانىها سعى
مىكند كلماتش، زيبا و جالب باشد؟ آيا كسى كه مقالهاى مىنويسد تمام تلاشش در
ارتباط با محتواى مقاله است؟ يا اينكه چهبسا غرض او متعلّق به اين است كه الفاظ
زيبا و جالب و مهيّج و مؤثرى را براى همان محتواى مورد نظر خود انتخاب كند. ما
نمىتوانيم بهطور كلّى بگوييم كه در تمام استعمالات، مسأله الفاظ بهعنوان لحاظ
تبعى مورد لحاظ قرار مىگيرند. موارد، مختلف است گاهى حاجتهايى است كه انسان سعى
مىكند مطلبى را به سرعت با لفظ مطرح كند، دلش مىخواهد اين مطلب مطرح شود، به هر
لفظى باشد.
ولى
گاهى مطلب اينطور نيست بلكه انسان همانطورى كه به معانى توجّه دارد و لحاظ
استقلالى او به معنا تعلّق گرفته است، الفاظ هم مورد توجّه و لحاظ استقلالى او
هستند. و در اين باب يك قاعده كلّى وجود ندارد كه ما را ملزم كند كه بايد در جميع
استعمالاتمان، لحاظِ متعلّق به لفظ تبعى باشد بهطورى كه اگر يكجا اين قاعده كلّى
را مراعات نكرديم از دايره استعمال، خارج شده باشيم. كدام آيه و روايت يا بناى
عقلائى اين الزام را مطرح كرده است؟ بلكه اين مطلب به حسب طبيعت و معمول موارد،
فرق مىكند. بله در اكثر موارد استعمال، لحاظ متعلّق به الفاظ، لحاظ تبعى است ولى
گاهى از اوقات خصوصياتى وجود دارد كه موجب مىشود لحاظ متعلّق به الفاظ، لحاظ
استقلالى باشد. لذا گاهى مىگوييم: فلان سخنران، در استخدام الفاظ جالب و زيبا
تخصّص دارد.
درحالىكه
استخدام الفاظ، بدون لحاظ استقلالى آنها امكان ندارد. در نتيجه وقتى ما اين كلّيت
را از مرحوم نائينى بگيريم مىگوييم: يكى از مواردى كه مناسبت اقتضا مىكند كه
لحاظ متعلّق به لفظ، يك لحاظ استقلالى شود جايى است
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 571