در
مسائل علم مطرح است، جامع بين موضوعات مسائل است؟ يا جامع بين محمولات؟
يا
جامع بين نسبتها؟ مشهور مىگويند: نظر به اينكه در قضاياى حمليّه، محمول به عنوان
عارض و موضوع به عنوان معروض مطرح است و معروضْ تقدّم رتبى بر عارض دارد، نمىتوان
جامع بين محمولات را درنظر گرفت. بلكه بايد به جهت تقدّمى كه معروض بر عارض دارد،
معروض را مقدّم داشته و جامع بين موضوعات را در نظر بگيريم. از اينجا روشن مىشود
كه موضوعات بر نسبتها نيز تقدّم دارند، زيرا: اوّلًا: نسبتها معانى حرفيهاند و
داراى استقلال نيستند. ثانياً: نسبتها نيز داراى عنوان تابعيتند. نسبت، علاوه بر
اينكه از موضوعْ تأخّر رتبى دارد، از محمول نيز تأخّر رتبى دارد و در واقع در رتبه
سوّم قرار دارد. بنابراين نسبتها نيز نمىتوانند به عنوان ملاك براى قدر جامع
مطرح باشند. در نتيجه، ما بايد جامع بين موضوعات مسائل را ملاك قرار دهيم و ببينيم
آيا مثلًا در علم نحو، جامع بين «الفاعل» و «المفعول» و «المضاف اليه» و ...- كه
موضوعات مسائل اين علمند- چه چيزى است؟ جامع بين موضوعات مسائل در علم نحو «كلمه و
كلام» است- بنا بر اينكه «كلمه و كلام» يك چيز باشند و تعدّدى در آنها وجود نداشته
باشد، كه خود اين مسئله هم يك بحثى است در مورد موضوع علم نحو- اين جامع، همان
چيزى است كه از آن به «موضوع علم» تعبير مىكنيم. بنابراين ما، هم نياز به قدر
جامع داريم و هم اين قدر جامع بايد شىء واحدى باشد. در نتيجه، دليل مشهور- اگر
تمام باشد- هم اصل احتياج علوم به موضوع و هم اعتبار وحدت موضوع را ثابت مىكند. [1] اشكالات دليل اوّل مشهور:
[1]- رجوع شود به: محاضرات في أُصول الفقه، ج 1،
ص 15 و 16.