responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 450

جزئى شخصى است صرف‌نظر كرده و آن را كلّى نمايم؟ بدون شك نمى‌توان چنين كارى را انجام داد. زيد خارجى، حقيقتاً فرد است و نمى‌توان آن را به يك كلّى تبديل كرد مگر اينكه به جاى «زيد» عنوان «انسان» را گذاشته و موضوع را عوض كنيم ولى «زيد» تا وقتى «زيد» است جزئى است و كلّيت در مورد آن معنا ندارد. ما نمى‌توانيم بگوييم: در مورد «زيد»، مختاريم، اگر خصوصيات آن را همراهش رعايت كنيم، جزئى مى‌شود و اگر خصوصيات را كنار بزنيم همين «زيد»، كلّى مى‌شود. اين مطلب، غير معقول است. به عبارت ديگر: آنچه فرد است، واقعاً فرد است و ما هر كارى انجام دهيم نمى‌توانيم فرديت را از آن جدا كنيم. و آنچه هم كلّى است واقعاً كلّى است و ما هر كارى انجام دهيم نمى‌توانيم كلّيت را از آن جدا كنيم. مقدّمه دوّم: اين مطلب را قبلًا نيز گفته‌ايم كه هرچند بين فرد و كلّى، اتّحاد وجودى مطرح است ولى از جهت ماهيت، بين آنها مباينت وجود دارد. «زيدٌ إنسانٌ» يك قضيّه حمليّه صادقه است و ملاك آن اتّحاد در وجود است و نمى‌توان گفت: «بين اين دو، مغايرت تحقّق ندارد و اين‌ها يك چيزند، زيد انسان است و انسان هم زيد است»، چنين حرفى باطل است. اگر قضيّه «زيدٌ إنسانٌ» را در غير رابطه اتّحاد در وجود تشكيل دهيد اين قضيّه، كاذبه خواهد بود. ماهيت زيد و ماهيت انسان دو چيزند و بين اين‌ها تغاير ماهوى مطرح است. به‌همين‌جهت، حمل آنها حمل اوّلى ذاتى نيست.

نتيجه دو مقدّمه فوق اين است كه: اوّلًا: فرديّت و كلّيت، دو واقعيت مى‌باشند. ثانياً: اگرچه بين فرد و كلّى اتّحاد وجودى مطرح است ولى فرد و كلّى داراى تباين ماهوى مى‌باشند. حال نتيجه فوق را در مسأله مورد بحث پياده كرده مى‌گوييم: در قضيّه «زيدٌ لفظٌ»، اين «زيد» كه از متكلّم صادر شده، اشكالى در فرديتش نيست. در اين صورت چگونه مى‌توان فرديّت را از آن گرفت؟ فرديّت، يك واقعيت و

نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 450
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست