نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 377
مىكند
و از نظر انشاء بيع فرقى بين اين دو وجود ندارد. تنها فرقى كه بين اين دو وجود
دارد اين است كه بيع غاصب باطل و بيع مالك صحيح است. بطلان بيع غاصب، به اين معنا
نيست كه او انشاء بيع نكرده بلكه به اين معناست كه شارع و عقلاء بر انشاء بيع او
ترتيب اثر نمىدهند. حال مىگوييم: اگر از بايع غاصب، انشاء بيع تحقق پيدا كرده
است، تعريف مشهور براى انشاء صحيح نخواهد بود، زيرا مشهور مىگفتند:
«انشاء، استعمال لفظ در معنا به انگيزه تحقق
معنا در عالم اعتبار است». وقتى اين شخص مىداند كه معنا در عالم اعتبار تحقق پيدا
نمىكند و عقلاء و شارع آثار ملكيت و زوجيت را بار نمىكنند، آيا با علم به اين
مطلب باز هم مىتواند بگويد: «من «بعتُ» را در معناى خودش به كار بردهام به اين
انگيزه كه شارع و عقلاء معناى آن را اعتبار كنند»؟ و خلاصه اينكه اگر بخواهيم
بگوييم: «در اين موارد انشاء تحقق ندارد»، اين خلاف وجدان است و اگر بگوييم:
«تحقّق دارد»، تعريف مشهور منطبق برآن نمىباشد. و اين اشكال مسلّمى بر مشهور است. ثانياً: بر اساس حرف مشهور بايد دايره انشا
محدود به امور اعتباريه باشد درحالىكه در باب طلب گفته مىشود: «طلب داراى دو
واقعيت است: 1- واقعيت خارجى يعنى اراده قائم به نفس انسان. 2- واقعيت ذهنى يعنى
تصوّر مفهوم طلب». تصور مفهوم طلب مثل تصور مفهوم انسان است يعنى همان گونه كه با
تصور مفهوم انسان، واقعيتى ذهنى براى مفهوم ذهنى انسان تحقق پيدا مىكند، با تصور
مفهوم طلب نيز يك واقعيت ذهنى براى ماهيت طلب محقق مىشود. حال جاى اين سؤال است
كه آيا انشاء- بنا بر آنچه مشهور فرمودهاند- در رابطه با طلب معنا دارد؟ مشهور
مىگويند: «انشاء عبارت از بكار بردن لفظ در معنا، به انگيزه تحقّق معنا در عالم
اعتبار است» درحالىكه طلب داراى وجود واقعى و وجود ذهنى است و نمىتوان براى آن،
وجود اعتبارى فرض كرد كه با گفتن «افْعَل» بخواهيم آن وجود را در عالم
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 377