نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 228
البته
قبل از آيت اللَّه خويى «دامظلّه»، بزرگان ديگرى نيز قائل به اين نظريه بودهاند
و ايشان به تبعيت از آنان، چنين تفسيرى را اختيار كرده است. [1]
اشكالات
كلام آيتاللَّه خويى «دام ظلّه»
در
كلام ايشان اشكالاتى وجود دارد كه مانع از پذيرفتن آن مىباشد: اشكال اوّل: كلام ايشان در مورد وضع
اعلام شخصيّه قابل قبول نيست، زيرا ما وقتى به وجدان خود مراجعه مىكنيم مىبينيم
كه با وجود پدر، ديگران هيچگونه حقى براى نامگذارى فرزند او ندارند، و استعمال
نام فرزند توسط ديگران، به تبعيت از پدر مىباشد و نمىتوان گفت: «ديگران نيز
تعهّد و التزام نفسانى دارند ولى چون پدر، قبل از ديگران چنين كارى را انجام داده
است به او واضع مىگويند». بنابراين عنوان تقدّم و تأخّر و اسبقيت در اينجا مطرح
نيست، بلكه اين عنوان مطرح است كه در نظر مردم، نامگذارى حق پدر است و ديگران
تابع او هستند. در بقيه موارد نيز بههمينصورت است. مثلًا مخترع نيز چون حق
نامگذارى براى اختراع خود را دارد اسمى براى اختراع خود وضع كرده و ديگران از او
تبعيّت مىكنند. و اين كه گفته شود: «واضع و مستعمِل، در حقيقت وضع- يعنى تعهّد
نفسانى- مشتركند»، خلاف وجدان است. در مورد الفاظى كه براى معانى كلّى وضع شدهاند
نيز مسئله به همين كيفيت است، زيرا اگر- مانند مرحوم نائينى- واضع را خداوند
بدانيم، مىگوييم: خداوند سزاوارتر است كه الفاظ را براى معانى وضع كند و ديگران
به عنوان تابع، الفاظ را استعمال مىكنند، نه اينكه آنان هم- در رديف خداوند-
عنوان واضع پيدا كنند. و اگر واضع را غير خداوند
[1]- ظاهراً مراد حضرت استاد «دامظلّه» از
«بزرگان ديگر» مرحوم محقق رشتى در «بدائع الأفكار» و مرحوم حائرى در «درر الفوائد»
است. رجوع شود به: مناهج الوصول إلى علم الاصول، ج 1، ص 58
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 228