نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 221
زيرا
«قائم» همان «زيد» است و اگر نسبتى وجود داشته باشد، بين «زيد» و «قيام» است نه
بين «زيد» و «قائم». و فرض ما اين است كه محمول در قضيه حمليّه، «قائم» است نه
«قيام». بنابراين، «زيدٌ قائمٌ» به معناى «زيدٌ هو القائمُ» است، البته بدون درنظر
گرفتن معناى حصر، و «زيدٌ هو القائم» يعنى بين «زيد» و «قائم» اتّحاد و هو هويت
تحقّق دارد. هو هويت يعنى: «اين اوست و بين اين دو، مغايرتى وجود ندارد». اتّحاد و هو هويت بر دو قسم است: حقيقى و اعتبارى. هو هويت حقيقى: در قضاياى حمليّه كه واقعيتى را حكايت مىكنيد، هو هويتى كه ملاك
حمل است، هو هويت حقيقى و واقعى است. بههمينجهت بعد از گفتن «زيدٌ قائمٌ» اگر
ديدند زيد در خارج ايستاده است و هو هويت واقعيه بين زيد و قائم تحقّق دارد، قضيّه
حمليّه را «صادقه» مىگويند. و اگر ديدند بين زيد و قائم، هو هويت تحقّق ندارد،
قضيّه حمليّه را «كاذبه» مىگويند. بنابراين، چون در قضاياى حمليّه، معناى قضيّه
خبريه، اخبار از واقعيت و اخبار از يك جهت واقعى است، هوهويتى كه در آنجا ملاك حمل
است «هو هويت حقيقى» است. هو هويت اعتبارى و جعلى: اين در صورتى است كه بين موضوع و محمول به حسب واقع، اتّحادى وجود
نداشته باشد بلكه معتبِر، آن را ايجاد مىكند، مثل اتّحادى كه بين لفظ و معنا- به
عقيده اين جماعت- وجود دارد. زيرا لفظ و معنا از دو مقولهاند، معنا گاهى از مقوله
«جوهر»، و لفظ- بهعنوان اينكه صوت و كيفيت است- از مقوله «عرض» مىباشد و اتّحاد
حقيقى بين مقوله جوهرى با مقوله عرضى معنا ندارد. و اينكه «عرض» در وجود خارجى
نياز به «موضوع» و «جوهر» دارد، به اين معنا نيست كه بين «عرض» و «جوهر» هو هويت و
اتّحاد حقيقى وجود دارد. بنابراين، هو هويت و اتّحاد واقعى بين لفظ و معنا معقول
نيست بلكه اتّحاد بين آن دو، اعتبارى است. امور
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 221