است
كه در برابر نيروهاى ديگر ممانعت و مقاومت دارد، و به آسانى شكل خود را از دست
نمىدهد و شكل جديد نمىپذيرد. به دربانان خانههاى بزرگ و قصرها، «حدّاد»
گفتهاند؛ چرا كه آنان داراى حالت ممانعت هستند و مانع ورود افراد بيگانه مىشوند. [1] از آنچه در تحقيق معناى لغوى گفتيم،
روشن شد كه توهّم براى حدّ معانى گوناگونى وجود دارد، توهّمى بىجا است؛ بلكه
تمامى معانى مذكور بازگشت به حالت منع، دفع، امتناع و امثال آن دارد.
تعريف
شرعى: مرحوم شهيد ثانى قدس سره در تعريف اين دو اصطلاح فرموده است: «حدّ»
در شرع مطهّر به عقوبت خاصّى گفته مىشود كه در مورد مكلّف بهسبب ارتكاب برخى از
گناهان اجرا مىشود و شارع مقدّس مقدار و كيفيّت تمام حدود را معيّن كرده است.
تعزير نيز عقوبت يا اهانتى است كه بهعنوان كيفر بعضى از گناهان مقرّر شده، ولى در
اصل شرع يا بيشتر موارد، مقدار معيّنى ندارد؛ بلكه مقدار آن بستگى به نظر حاكم شرع
دارد. [2] بين معناى شرعى و لغوى «حدّ» تناسب
است؛ احتمال دارد اين تناسب از جهت مانعيّت حدّ از گسترش گناه باشد؛ زيرا، اجراى
صد تازيانه بهعنوان حدّ شرعىِ زنا بر زناكار، مانع مىشود كه گناهكار بار ديگر
اين عمل را انجام دهد؛ و نيز حاضران در مجلس حدّ، به فكر گناه نيفتند. بهعبارت
ديگر، اجراى حدّ يكى از راههاى جلوگيرى از وقوع معصيت است.
احتمال
ديگرى نيز مىدهيم- هرچند احتمال اوّل را نفى نمىكنيم-؛ و آن اينكه، مىگوييم:
صد تازيانه حدّ شرعى است، يعنى «لا يجوز الزيادة عليه ولا التنقيص منه؛ كسى حقّ
ندارد به زانى بيش از صد تازيانه يا كمتر از آن بزند»؛ بنابراين، در ناحيهى زياده
و نقيصه جنبهى ممنوعيّت است. شاهد اين احتمال، مواردى است كه در فقه و روايات [3] كلمهى «حدّ» بهكار رفته است؛ مثلًا
حدّ كر چهمقدار است؟ در شستن وضو، حدّ وجه و يدين چه اندازه است؟