responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آئين كيفرى اسلام نویسنده : ترابى شهرضايى، اكبر    جلد : 1  صفحه : 396

حضرت رسيده و اظهار پشيمانى مى‌كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله نيز اسلامشان را مى‌پذيرفت. در اين ميان فردى به نام عبداللَّه بن ابى‌اميّه برادر امّ‌سلمه همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله، به خدمت آن بزرگوار آمده، اسلام خود را عرضه كرد، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله به او اعتنا نكرده، جواب نداد.

عبداللَّه نزد خواهرش رفت و گفت: نمى‌دانم چه واقع شده؟ پيامبر صلى الله عليه و آله، اسلام همه را قبول و عذرشان را پذيرفت، ليكن به من هيچ اعتنايى ندارد.

امّ‌سلمه به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفت: رحمت شما شامل حال همه‌ى مردم از عرب و قريش شده است؛ و در ميان عرب و قريش، فقط برادر من بايد از آن محروم باشد. علّت اين حرمان چيست؟

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: برادر تو از من تكذيبى كرد كه هيچ‌كس در مقام تكذيب به اين خصوصيّت و پايه نرسيده است؛ او گفت: «به تو ايمان نمى‌آوريم تا چشمه‌اى از زمين جارى كنى و ...»

امّ‌سلمه گفت: يا رسول‌اللَّه صلى الله عليه و آله! آيا شما نفرمودى: اسلام هر عملى كه در زمان كفر سر زده است را مى‌پوشاند؟

پيامبر صلى الله عليه و آله با شنيدن اين كلام، اسلام برادر امّ‌سلمه را پذيرفت.

با مطرح بودن روايت در مجامع روايى شيعه و استناد فقها به آن در موارد بسيار زياد، نمى‌توان آن را به عنوان يك مؤيّد مطرح كرد و گفت: در هر موردى كه استناد شده، دليلى ديگر داشته‌اند؛ و اين روايت، مؤيّد مطلب بوده است.

بر فرض اين‌كه روايت، عامّى و در كتب شيعه نقل نشده باشد، باز استناد به آن مشكلى ندارد؛ زيرا، مورد عمل فقهاى اماميّه واقع شده است. از اين رو، معتبر است و نمى‌توان از جهت سند، حكم به عدم حجّيت آن داد.

خلاصه‌ى بحث: با وجوداين روايت معتبره در مقام، و نبودن عارض و مانع، آن‌چه را كه صاحب كشف اللثام رحمه الله‌ [1] به صورت احتمال فرموده، ما به صورت جزمى مى‌گوييم؛ و آن اين‌كه: اگر ذمّى پس از زنا، اسلام آورد، اسلام افعال گذاشته‌اش را پوشانده و هيچ حكمى بر زناى او مترتّب نمى‌شود.


[1]. كشف اللثام، ج 2، ص 398، (طبع قديم).

نام کتاب : آئين كيفرى اسلام نویسنده : ترابى شهرضايى، اكبر    جلد : 1  صفحه : 396
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست