كردهاند؛
برخى آن را افعال عموم [1] گرفتهاند، يعنى: «ما أخذت اليد ثابت أو مستقرّ على اليد»؛ در اين
صورت، «على اليد» ظرف مستقرّ مىشود و بلاشكّ حديث، بر حكم وضعى دلالت دارد.
در
مقابل، عدّهاى ديگر نيز متعلّق «على اليد» را فعل خاص مثل «يجب» يا «يلزم» قرار
داده- «ما أخذت اليد يجب على اليد»- و «على اليد» را ظرف لغو دانستهاند. در اين
صورت، لازم است كه براى آن فعل، فاعلى نيز در نظر گرفته شود؛ چرا كه متعلّق احكام
تكليفيه بايد فعلى از افعال مكلّفين باشد و در اينجا «ما أخذت» به معناى «مأخوذ»
عين خارجى است و نمىتواند متعلّق حكم تكليفى قرار گيرد. پس، معناى عبارت حديث
چنين مىشود: «ما أخذ اليد يجب ردّه على اليد» يا «ما أخذت اليد يجب حفظه على
اليد»؛ البته احتمال ديگر آن است كه كلمهى «ردّ يا حفظ» را به عنوان مضاف «ما
أخذت» در نظر گرفت و گفته شود: «ردّ ما أخذت اليد يجب على اليد» يا «حفظ ما أخذت
اليد يجب على اليد».
احتمالات
مطرح در متعلّق «على اليد»
بنابراين،
در مجموع، در مورد متعلّق «على اليد» و معناى روايت سه احتمال وجود دارد:
1)
«ردّ ما أخذت اليد يجب على اليد»؛ در اين صورت، حديث بر
حكم تكليفى وجوب الردّ دلالت دارد.
2)
«حفظ ما أخذت اليد يجب على اليد»؛ در اين احتمال، حكم
تكليفى وجوب الحفظ را از حديث استفاده مىكنيم.
3)
«ضمان ما أخذت اليد ثابت على اليد»؛ كه در اين مورد به روشنى
حكم
[1]. افعال و اسماء عموم مثل «تابت»، «مستقرّ»،
«استقرّ»، «كان» و ...، الفاظى هستند كه دلالت بر اصلِ بودن و ثبوت مىكنند.