كه چيزى
را به نحو ضمنى يعنى به دلالت تضمّن بيان مىكند.
Exponible
وصف
قضايايى كه بظاهر متكثر نيستند، اما در واقع دو يا چند قضيّهاند. و براى نمودن
كثرت آنها احتياج به آنست كه قضايايى كه در آنها نهفتهاند، جداگانه ذكر شوند و
آنها عبارتند از:
comparatives
2-
exceptives
1-
exclusives
4-
desitives
يا
inceptives
3-
(منطق
پررويال).
Exposition
شناساندن
يك مفهوم با برشمردن و عرضه كردن برخى مصاديق آن. تعريف بوسيله ذكر مثال.
Expression
تعبير،
بيان، نماينده
Extension
(-denotation) )/-comprehension(
1- مصداق
2- توسّع
معنى.
Extensional
مصداقى
Extreme
هريك از
دو حدّ نتيجه. حدّ اصغر و اكبر در نتيجه. در مقابل حدّ وسط كه آن را شامل نمىشود.
Extrinsic
,Extrinsical
(/-intrinsic
,intrinsical)
خارج از
ماهيّت
F
Fallacy
سفسطه،
مغلطه.
Sophism
يونانى).
(اصطلاح لاتينى معادل
سفسطه
اقسام بس گوناگون دارد كه شايد حصر همه آنها ممكن نباشد. مهمترين اقسام آن عبارتست
از:
fallacia
accidentis
يعنى
مغلطهاى كه در 1-
آن شىء
فى نفسه را با نحوه وجود يا وصفى از اوصاف آن مشتبه كنند. و به عبارت ديگر اخذ ما
بالعرض بجاى ما بالذّات. مثال ارسطو:
Coricos
(اسم علم)
چيزى غير از انسان است
(مثلا
عالم است). بنابراين چيزى است جز آنچه هست [يعنى غير انسان است].
affirming
the consequent
يعنى
مغالطه 2-
وضع تالى
(يعنى اينكه از وضع تالى، وضع مقدم را استنتاج كنند).
begging
the question
يعنى
مغالطه 3-
(1)neologism
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 339