responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 339

كلمه‌اى برساخته و نوآمد[47] است) بكار برد.

Explicit

صفت براى لفظى كه مطلب را بنحو صريح و

implicite

آشكار بيان مى‌كند. صريح. در مقابل‌

كه چيزى را به نحو ضمنى يعنى به دلالت تضمّن بيان مى‌كند.

Exponible

وصف قضايايى كه بظاهر متكثر نيستند، اما در واقع دو يا چند قضيّه‌اند. و براى نمودن كثرت آنها احتياج به آنست كه قضايايى كه در آنها نهفته‌اند، جداگانه ذكر شوند و آنها عبارتند از:

comparatives

2-

exceptives

1-

exclusives

4-

desitives

يا

inceptives

3-

(منطق پررويال).

Exposition

شناساندن يك مفهوم با برشمردن و عرضه كردن برخى مصاديق آن. تعريف بوسيله ذكر مثال.

Expression

تعبير، بيان، نماينده‌

Extension

(-denotation) )/-comprehension(

1- مصداق‌

2- توسّع معنى.

Extensional

مصداقى‌

Extreme

هريك از دو حدّ نتيجه. حدّ اصغر و اكبر در نتيجه. در مقابل حدّ وسط كه آن را شامل نمى‌شود.

Extrinsic ,Extrinsical

(/-intrinsic ,intrinsical)

خارج از ماهيّت‌

F

Fallacy

سفسطه، مغلطه.

Sophism

يونانى). (اصطلاح لاتينى معادل‌

سفسطه اقسام بس گوناگون دارد كه شايد حصر همه آنها ممكن نباشد. مهمترين اقسام آن عبارتست از:

fallacia accidentis

يعنى مغلطه‌اى كه در 1-

آن شى‌ء فى نفسه را با نحوه وجود يا وصفى از اوصاف آن مشتبه كنند. و به عبارت ديگر اخذ ما بالعرض بجاى ما بالذّات. مثال ارسطو:

Coricos

(اسم علم) چيزى غير از انسان است‌

(مثلا عالم است). بنابراين چيزى است جز آنچه هست [يعنى غير انسان است‌].

affirming the consequent

يعنى مغالطه 2-

وضع تالى (يعنى اينكه از وضع تالى، وضع مقدم را استنتاج كنند).

begging the question

يعنى مغالطه 3-


(1)neologism

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 339
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست