responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 338

Exclusive proposition

1- قضيّه انحصارى، قضيّه دالّ بر انحصار.

مى‌توان اين‌گونه قضيّه را قضيّه منحصره ناميد تا با قضيه محصوره اشتباه نشود. مانند «تنها آدميان ضاحك هستند».

2- قضيّه جزئيّه. يعنى قضيّه‌اى كه محمول را تنها براى برخى از افراد موضوع اثبات كند. يا تنها از برخى افراد سلب كند. (اين نوع قضيّه را

» limitative «

هم مى‌نامند.)

3- قضيّه منفصله يعنى قضيّه‌اى كه دالّ بر عناد و ناسازگارى يعنى غير قابل جمع بودن دو يا چند چيز باشد.

4- قضيّه شرطيه‌اى كه شرط آن چيزى باشد كه نتوان هيچ چيز ديگر را جايگزين آن كرد (يعنى تالى منحصرا با آن شرط تحقق يابد).

Experience

تجربه‌

Experimental

تجربى‌

Explain (to -) -explicate )to -(

1- در معنى عامّ كلمه: توضيح دادن، شرح و بسط دادن، روشن ساختن مطلبى مبهم.

2- در معنى قوى كلمه توجه دادن به اينكه مطلب مورد بحث، نه تنها ضمنى امورى است كه پيش از اين پذيرفته شده، بلكه از امور ضرورى و بديهى استخراج شده است. و بعبارت ديگر نشان دادن اينكه امر مورد نظر، ضرورة از امور بديهى ناشى مى‌شود.

3- در مورد پديده‌هاى طبيعى به معنى بيان علّت است. يعنى بيان اينكه پديده مورد نظر از پديده طبيعى ديگر نشأت يافته است. تبيين، تعليل.

explicative

1- در مورد تعريف: تعريف تفصيلى. يعنى تعريفى كه ذاتيّات معرّف را به تفصيل بيان كند.

[نوع كه در يك لفظ خلاصه مى‌شود، دالّ بر همه ذاتيّات است، منتهى به اجمال. و تعريف همان محتويات نوع را به تفصيل بيان مى‌كند.

پس فرق بين معرّف و معرّف در اجمال و تفصيل است.]

2- در مورد قضايا: قضيّه علمى يا حكم علمى يعنى قضيّه‌اى كه آنچه را كه در عالم واقع هست، بيان مى‌كند. برخلاف احكامى كه بيان‌كننده نصيحت يا دستور، يا تعيين ارزش است.

و بعبارت ديگر حكم درباره «هست‌ها» است نه «بايست‌ها».

(-descriptive proposition)

(/-normative proposition ,

appre ?ciative proposition)

explicative

در اين‌لالاند مى‌گويد: «استعمال‌

معنى چنانكه بايد دقيق و رسا نيست، و با اصل معنى لغوى هم تفاوت دارد. و آن ناشى از ابهام لفظ

erkla ?ren

است كه كانت در كتاب «نقد خرد

محض» بكار برده است. آنگاه مى‌افزايد كه بكار

Jugement de constatation

يابردن تعبير

science de constatation

در اين مورد

مناسب‌تر است. اما چون صفت فعلى از آن مشتق‌

constatatif

را (كه‌نمى‌شود، مى‌توان كلمه‌

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست