نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 206
هستند، از هر جهت همانند دانستن، در صورتى كه بين آنها وجه افتراق يا
وجه افتراقهائى موجود باشد. مثلا اگر بگوئيم «سركه و شراب هردو مايع تخمير
شدهاند و هردو از انگور بدست آمدهاند. پس همچنانكه سركه حلال است، شراب نيز حلال
است»، قياسى است مع الفارق. و فارق آنها اين است كه تخمير سركه تخمير اسيدى است، و
حال آنكه تخمير شراب تخمير الكلى است و بهمينجهت شراب مسكر است، در صورتى كه سركه
مسكر نيست.
قياس
معكوس
قياسى كه
از تأليف مقابل نتيجه يك قياس با يك مقدمه تأليف مىشود، تا مقابل مقدمه ديگر را
نتيجه بدهد. و مقابل نتيجه يا به تقابل تضاد است يا به تقابل تناقض.
به عبارت
ديگر قياس معكوس عبارت از اثبات مقابل مقدمه بوسيله مقابل نتيجه است. و وجه تسميه
آن به قياس معكوس همين است كه در قياس اصل، نتيجه از روى مقدمات ثابت مىشود، و در
قياس معكوس، مقابل مقدمه از مقابل نتيجه استنتاج مىگردد. مثلا در قياس ذيل:
هر انسانى
حيوان است- هيچ حيوانى جاودان نيست- پس هيچ انسانى جاودان نيست. چون نقيض نتيجه،
يعنى «بعضى انسانها جاودان هستند» را با كبرى تأليف كنيم، قياس ذيل حاصل مىشود:
بعضى
انسانها جاودان هستند- هيچ حيوانى جاودان نيست. و اين قياسى است از شكل دوم و
نتيجهاش اين است كه «بعضى انسانها حيوان نيستند». و اين نتيجه نقيض صغراى اصل
است.
همچنين
اگر عكس نتيجه را مقدمه قرار دهند، يا عكس يكى از مقدمات را مقدمه كنند، باز در
اصطلاح قياس را معكوس يا عكس مىخوانند (- قياس عكس).
«هرگاه كه
مقابل نتيجه را با يك مقدمه تأليف كنند تا مقابل ديگر مقدمه نتيجه دهد، آن قياس را
معكوس خوانند ... و باشد كه در بعضى تأليفات عكس مقدمه يا عكس نتيجه را بجاى مقدمه
و نتيجه بكار دارند، چون تأليف بر آن وجه انتاج مطلوب كند» (اساس، ص 309). «و اما
عكس قياس چنانكه گفتيم از تأليف مقابل نتيجه و مقدمه باشد و مقابل نتيجه يا به
تقابل تضاد بود يا به تقابل تناقض. و تقابل تضاد در جزويات نتواند بود. چه مقابل
جزوى هم جزوى بود و هردو جزوى بر صدق جمع آيند» (اساس، 317).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 206