responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 18

است، و اين گمان خطا است، چه افعال و حروف بلكه مركبات را همين عوارض باشد» (اساس، 16).

إشتمال‌

شامل بودن، در بر داشتن. مثلا در اكثر قضاياى حملى رابطه بين موضوع و محمول رابطه اشتمال است، يعنى محمول اعمّ از موضوع است و بنابراين مشتمل بر آن است. در صورتى كه در قضاياى شرطى رابطه بين مقدم و تالى، رابطه استلزام است.

«چون تصورات عقلى حاصل شود، ميان آن بسبب تعلقاتى كه ماهيات آن تصورات را به يكديگر باشد از اشتمال و عروض و تقابل، نسبى ايجابى و سلبى ادراك كند» (اساس، 376) «... توصّل از معلومات به مجهولى كه مطلوب باشد يا بطريق استلزام باشد يا بطريق اشتمال» (اساس، 330).

أشخاص‌

افراد و جزئيات، اعمّ از آدمى و غير آدمى، مانند سقراط و افلاطون و اين اسب و آن گل (- افراد، اشخاص جزوى).

«كليات را از اين‌جهت كه كلى‌اند، وجود جز در عقول و اذهان نبود. و چون در خارج موجود باشند، لا محاله در اشخاص جزوى موجود توانند بود. پس در جهت تحت به اشخاص متناهى شوند، و آن نوع كه تحت او اشخاص بود، نوع سافل بود» (اساس، 29) «و اين هر پنج [جوهر] يا جزوى باشند يعنى اشخاص، و آن را جواهر اولى خوانند، يا كلى باشند، يعنى انواع و اجناس، و آن را جواهر ثانيه و ثالثه خوانند» (اساس، 38). «و استقراء نيز مفيد حدّ نتواند بود. چه استقراء حقيقى از اشخاص محسوس باشد، و اشخاص محسوس را حدّ نبود» (اساس، 423).

أشكال اربعه‌

شكلهاى چهارگانه قياس. قياس از لحاظ موقعيت حد وسط در دو مقدمه (صغرى و كبرى) به چهار شكل منقسم مى‌شود: اگر حد وسط در صغرى محمول و در كبرى موضوع باشد، شكل اول است، مانند

هوا جسم است- هر جسمى داراى وزن است‌

پس: هوا داراى وزن است‌

اگر حد وسط در هر دو مقدمه محمول باشد، شكل دوم است، مانند

نفت قابل احتراق است- هيچ فلزى قابل احتراق نيست‌

پس: نفت فلز نيست‌

اگر حد وسط در هر دوم مقدمه موضوع باشد، شكل سوم است، مانند

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 18
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست