responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 14

اين است كه اضلاع آن متساوى باشند.

«... اما چون استلزام تصديق تصور را واجب است، مانند استلزام صورت يا مركب ماده را، و استلزام تصور تصديق را واجب نيست، پس اكتساب قياس برهانى، مستلزم اكتساب حدّ حقيقى باشد و مشتمل بر آن مانند اشتمال كل بر اجزاء» (اساس، ص 343).

«چون تصورات عقلى حاصل شود، ميان آن بسبب تعلقاتى كه ماهيات آن تصورات را به يكديگر باشد از اشتمال، و استلزام، و عروض، و تقابل، نسبى ايجابى و سلبى ادراك كند» (اساس، 376). «توصّل از معلومات به مجهولى كه مطلوب باشد يا به طريق استلزام باشد يا بطريق اشتمال» (اساس، ص 330). «و طريق استلزام انتقال بود از ملزوم به لازم. و قياسات استثنائى عايد با آن طريق باشد» (اساس، ص 330)

إستنتاج‌

نتيجه گرفتن، استخراج نتيجه از مقدمات.

استوار داشتن‌

معتبر و درست و صحيح دانستن.

«و اما مقبولات مقدماتى بودند كه پذيرفته شوند از كسى فاضل و حكيم، و استوار داشته باشند و نه اوّلى بود و نه محسوس» (دانشنامه، 124)

إسم

يكى از اقسام سه‌گانه لفظ مفرد، و آن لفظى است كه بخودى‌خود معنايى را افاده كند، ولى مقرون به زمان نباشد، مانند سقراط، انسان، درخت، سفيدى، پاكى، سفيد، پاك، من، تو ...

«هرلفظى مفرد يا نام بود يا كنش يا حرف.

و به تازى نام را اسم خوانند، و مر كنش را نحويان فعل خوانند، و منطقيان كلمه خوانند. و اسم و كلمه هردو را معنى تمام بود» (دانشنامه، 30). «و فرق ميان اسم و حدّ آن بود كه دلالت يكى اجمالى بود و دلالت ديگر تفصيلى» (اساس، 417).

أسماء متباين‌

اسمهائى كه هم از حيث لفظ مختلف باشند و هم از حيث معنى، مانند انسان و اسب، دايره و مثلث، جماد و نبات.

«و اما قسم دوم كه الفاظ بسيار بر معانى بسيار دلالت كند، هرلفظى بر معنيى ديگر بى‌اشتراك، آن را اسماء متباينه خوانند.

مانند انسان و فرس» (اساس، ص 9).

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 14
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست