responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : وهابيت، مبانى فكرى و كارنامه عملى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 70

عمرو بن لُحىّ به آنان گفت: آيا بتى به من مى دهيد، به سرزمين عرب ببرم تا آن را بپرستند؟

بدين ترتيب« عمرو» مرام آنان را پذيرفت و با خود بت بزرگى، به نام «هُبل» به مكه آورد و آن را در بالاى خانه كعبه قرار داد و مردم را به پرستش آن دعوت كرد.[1]

2. گاهى تصور مى شود در نظر مشركان، الهه آنان، شأنى جز شفاعت مقبول در درگاه الهى نداشته اند،ولى اين انديشه، با آيات پيشين كاملاً مخالف است. زيرا آيات ياد شده حاكى از اين است كه مشركان، عزّت و ذلّت، پيروزى و شكست،و شفاعت ومغفرت را در دست بتها مى دانستند و گمان مى كردند كه خدايان ساختگى آنان، دژ «ربوبيت» را تسخير كرده و بخشى از افعال خدا را بر عهده گرفته اند.

اعتقاد به اينكه شفاعت بتان در محضر الهى پذيرفته و مقبول است، هر چند اعتقادى خطاست، ولى امتيازى نيست كه آنها را همتاى خدا قرار دهد، تا آنجا كه مشركان در روز رستاخيز از كردار خود اظهار پشيمانى كنند و بگويند (إِذْ نسويكُمْ بِرَبِّ العالَمين) : «ما شما را با خداوند جهانيان يكسان مى شمرديم».

3. انگيزه مشركان در پرستش بتها، از اعتقاد قلبى آنان به مقاماتى ناشى مى شد كه براى بتها در اداره جهان قائل بودند. و با چنين عقيده اى ، در برابر بتها خضوع مى كردند و به اصطلاح آنهارا «آلهه» و ارباب و مقام شفاعت و هدايت و... مى دانستند.


[1] سيره نبوى ابن هشام:1/76ـ 77.

نام کتاب : وهابيت، مبانى فكرى و كارنامه عملى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 70
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست