responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جهان بينى مادى معاصر نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 191

1ـ ضرورت هاى منطقى، به جاى اصل عليت و معلوليت

تمام فلاسفه جهان تا قبل از هگل و پس از آن، حتى ماركس و پيروان او جهان را براساس عليت تفسير كرده و وجود هر پديده اى را، با علتى، توجيه مى كنند، در اين ميان الهى ها به خاطر بطلان تسلسل (و اين كه سلسله علت ها و معلول ها به طور بى نهايت پيش نرود و در نقطه اى متوقف گردد كه آن نقطه فقط علت باشد) به علة العللى به نام «خدا» معتقد بوده كه سرچشمه هستى و نمودها و پديده ها مى باشد.

هگل، تفسير فلسفى جهان را از طريق «اصل عليت» غير صحيح و نارسا دانست. و در تفسير آن، طرحى ديگرى ريخت كه ماركسيسم از آن مادى گرى را نتيجه گرفت، حقيقت آن طرح اين است كه جهان را بايد براساس استنتاج منطقى و اين كه هر پديده اى از پديده قبلى بروز مى كند، و ضدى از درون ضدى آشكار مى گردد، تفسير كرد، بدون اين كه در اين بروز، به توجيه پديده از بيرون، نيازى وجود داشته باشد.

به عبارت ديگر، همان طورى كه در تفسير منطقى، نتيجه از دليل زاييده مى شود و يك نوع ضرورت و قطعيتى ميان دليل و نتيجه، حاكم و موجود است.

و يا از تصور و فرض چهار، زوجيت به دنبال مى آيد، آن هم به طور ضرورى و قطعى، بدون آن كه در اين ميان، عامل خارجى مداخله اى داشته باشد، هم چنين پديده هاى جهان به اين طريق به طور ضرورى و قطعى از طريق «تز» و «آنتى تز» و «سنتز» به وجود مى آيند.

اما چرا هگل تفسير جهان را از طريق عليت و معلوليت كافى و رسا ندانست، چون وى «عليت» را يك مسئله تجربى مى داند و

نام کتاب : جهان بينى مادى معاصر نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 191
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست