نام کتاب : مسائل جديد كلامى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 604
در روايت ديگر چنين آمده است: «و نهى رسول الله أن يؤمّ الرّجل قوماً الاّ باذنهم»[1] پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نهى كرده است از اين كه كسى بر قومى امامت كند، مگر اين كه به اذن و اجازه خود آن ها باشد.
و هم چنين امام صادق(عليه السلام) فرمود: «رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرموده است:
«انّ ائمّتكم و فدكم الى الله فانظروا من توفدون فى دينكم و صلاتكم».
«رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: امامان شما نمايندگان شما هستند، پس بنگريد چه كسانى را به عنوان نماينده به سوى خدا مى فرستيد».[2]
در اين جا لازم است به پرسشى كه قبلا مطرح كرديم، پاسخ بگوييم، و آن اين كه:
هر چند از نظر دلائل و نصوص قطعى شيعه، امامت اميرمؤمنان و امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) مربوط به امر الهى بوده است دستور الهى بدون چون و چرا بايد اجرا گردد، ولى اگر آنان در اين موارد زمامدارى خود را به رضايت و گزينش مردم منوط دانسته اند، نه براى اين است كه امامت آن ها از جانب خدا نيست، بلكه هدف توجه به يك نكته اجتماعى است و آن اين كه، اصل ولايت امامان معصوم هر چند انتخابى نيست، بلكه امر الهى است، ولى تحقق و عينيت يافتن اين ولايت، بدون رضايت مردم امكان پذير نيست.
هيچ ولايتى بالاتر از ولايت رسول خدا نيست، ولى اعمال ولايت و زمامدارى بدون پذيرش گروه قابل ملاحظه اى كه مخالفان را تحت الشعاع خود قرار
[1] من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 448. [2] . قرب الاسناد، ص 52 ط نجف; بحارالانوار 88، ص 86.
نام کتاب : مسائل جديد كلامى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 604