نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 4 صفحه : 256
غارمین: غرم و مغرم: ضرر مالی. ضرری است عارض بر مال بی آنکه صاحبش خیانتی کرده باشد. غارم: قرضدار، جمع آن غارمون است. اذن:
(بر وزن شتر) گوش. جمع آن آذان است و به کسی که به هر- سخن گوش دهد و باور
کند «اذن» گویند گویی: فقط گوش است. طبرسی فرموده: تسمیه شخص است به اسم
جزء برای مبالغه، چنان که به جاسوس میگویند: «عین» گویی یکپارچه چشم است. یحادد:
حد: مرز. اصل آن به معنی مرز است، مرز را از آن حد گویند که از اختلاط دو
شیء مانع است، حدود الهی را از آن حدّ گفتهاند که از ارتکاب جدید به جرم و
نیز دیگران را بازمیدارد. به همین مناسبت محاده به معنی دشمنی و مخالفت آید یُحادِدِ اللَّهَ: دشمنی میکند با خدا. تحذرون: حذر: (بر وزن شرف و علم) پرهیز. احتراز از چیز مخوف. نخوض:
خوض: داخل شدن در آب. غوطه خوردن در آب. به طور استعاره به وارد شدن در
کارها اطلاق میشود، اکثر موارد آن در قرآن داخل شدن در کار مذموم است. نلعب: لعب: بازی. کاری که مقصد صحیحی در آن نباشد. مجرمین: جرم: قطع کردن. گناه را جرم گویند که عمل واجب الوصل را قطع میکند. مجرم: گناهکار.
شرحها
در تعقیب بیان موضعگیری منافقان در این آیات آمده اگر به آنها از
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 4 صفحه : 256