نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 92
کلمهها
مثل: در اینجا بمعنی حکایت و سر گذشت است، بمعنی صفت، عبرت، علامت و ... نیز آید. تراب: خاک. نکره آمدن دلالت بخاک مخصوصی دارد. ممترین: مردد شوندگان مریه بمعنی مردد بودن میباشد و از شک اخص است. امتراء مصدر افتعال، ممترین اسم مفعول آنست: «امتری فی الشیء: شک فیه». حاجک: محاجّه: بمعنی حجّت و دلیل آوردن در برابر یکدیگر است (نوعی مجادله و منازعه و ستیز). تعالوا: بیائید. اسم فعل است، مفرد آن تعال میباشد. نسائنا:
زنان بمعنی دختران نیز آید (مجمع البیان بقره/ 49) بعید نیست در اینجا
دختران منظور باشد بقرینه «ابنائنا»، نساء و نسوه از لفظ خود مفرد ندارند،
واحد آنها مرئه است. انفسنا: نفس در اینجا بمعنی شخص و ذات است، انفسنا یعنی خودمان. نبتهل:
بهل و ابتهال بمعنی تضرّع و زاری است، آنها که ابتهال را در آیه لعن معنی
کردهاند شاید منظور آنست که تضرّع توأم با لعن بوده است ولی طبرسی و
زمخشری گفتهاند «البهلة: اللعنة». لعنت: لعن: راندن، دور کردن. «لعنه:
طرده و ابعده عن الخیر» لعن و لعنت خدا در آخرت عذاب و در دنیا، دور کردن
از رحمت و توفیق و نیز عذاب است چنان که در آیه. قصص: قصّه گویی و قصّه.
مصدر و اسم هر دو آمده است، اصل آن پی جویی و تعقیب است علی هذا قصص مفرد
است ولی گویی راغب آن را جمع یر
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 92