نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 244
مفعول
دوم «یحسبن» است یعنی: آنها که بخل میکنند گمان نکنند بخلشان به خیر
آنهاست، بلکه اینکار بضرر آنهاست. زیرا سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ
یَوْمَ الْقِیامَةِ زیرا چیز بخل شده را روز قیامت به صورت طوق در گردن
خواهند گرفت، استفاده انسان از دنیا فقط همان است که میخورد و مصرف
میکند، شخص بخیل نسبت بآنچه بخل میکند و نگاه میدارد حمالی بیش نیست، در
آخرت نیز حمال همانها خواهد بود ولی با احساس سنگینی طاقت فرسا، علی هذا
میان عذاب و عمل تناسب عجیبی وجود دارد، و یا اینکه آنچه در ذمه آنها مانده
همانها روز قیامت بر آنها بار شده و سنگینی شدید آنها را احساس خواهند
کرد، از اینجا معلوم میشود که منظور از آیه صدقات واجبه است چنان که در
روایت بزکوة واجبی تفسیر شده است و اگر شامل صدقات مستحبی باشد شاید سنگینی
آنها طاقت فرسا نباشد وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ
اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ظاهرا دلیل دوم است برای شر بودن بخل:
چون بالاخره همه خواهند مرد و همه چیز به خدا خواهد رسید و مانعان صدقات به
کیفر خویش خواهند رسید و خدا از اعمالشان آگاه است. چرا آنچه را که مال
خداست و بالاخره به خدا خواهد رسید در راه خدا خرج نمیکنند؟! 181- لَقَدْ
سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ
أَغْنِیاءُ بقرینه وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ گوینده این سخن یهود است. و
این ملعبه کردن مسئله انفاق است که برای پر کردن شکافهای جامعه و تعدیل
ثروت وضع شده است، بقولی: چون آیاتی از قبیل مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ
اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً را شنیدند در مجمع البیان و غیر منقول است که: ابو
بکر نامه رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را پیش یهود بنی قینقاع برد و
در آن بنماز خواندن، زکاة دادن و اینکه بخدا قرض دهند (انفاق کنند) امر شده
بودند، ابو بکر به مدرسه آنها وارد شد و این پیام را رسانید، معلّم که
«فنحاص» یهودی بود گفت: معلوم میشود: خدا فقیر است که از ما قرض میخواهد
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 244