responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 2  صفحه : 4

بستان كه شگون باشد حق تعالي بر وي رحمت كناد [1] ملك تاج الدين كزلك خان را ملكي يافتم بس با منظر مهيب و صورت با عظمت و اعتقاد با صفوت، و حشم بسيار و خدم بي‌شمار، ثقات چنين روايت كرده‌اند كه سلطان سعيد او را در وقت ايالت برن در عهد سلطان [قطب الدين] بخريد از خواجه علي باستادي [2] او را به پسر مهتر خود ملك ناصر الدين محمود سعيد بخشيد طاب ثراه و با او يك جا در حجر دولت پرورش يافت و بعد از مدتي چون اثر رشد در ناصيه او بديد، او را از خدمت ملك ناصر الدين بخدمت (خاص) خود باز آورد و چاشني‌گيري فرمود، پس يك چندي چون خدمت كرد، امير آخر شد، پس سالي كه بطرف ملتان رفت، در شهور سنه ثمان و عشرين و ستمائة ولايت ونجروت ملتان [3] حواله او فرمود [4] و چون از آنجا مراجعت كرد اقطاع كهرام بدو مفوض شد بعد از مدتي [كه] محروسه تبرهنده بدو داد، درين سال داعي بدان درگاه رسيد، سلطان سعيد بر سبيل مقدمه او را بر (سر) حشمها در موافقت ملك عز الدين محمد سالاري عليه الرحمه از سر حد ولايت سند بپاي اچه فرستاد و چون رايات اعلي شمسي به پاي حصار اچه لشكرگاه كرد در شهور سنه خمس و عشرين و ستمائة كزلك خان را در خدمت وزير مملكت نظام الملك جنيدي بطرف بهكر [5] روان كرد، و بعد از مدتي چون آن قلعه [6] فتح شد، و ملك ناصر الدين قباچه عليه الرحمه در آب سند غرق شد [7] و حصار اچه بدست آمد، قلعه (و شهر) اچه و مضافات و نواحي [آن] (به) تمام حواله كزلك خان فرمود، چون رايات اعلي بطرف دار الملك
[1] اصل كند
[2] كذا في الاصل، مط: ناستابادي- راورتي: باستابادي، منسوب به بستاباد، كه شايد بست‌آباد باشد،
[3] اصل: كنجروت، مط: كجرات ملتان، راورتي در متن: ونجروت ملتان كه در نسخ خطي وي لنجروت بنجروت، كنجروت هم آمده. وي از صور مختلفه ونجروت را صحيح ميداند و گويد كه اكنون معروف و داراي قلعه متين است، ولي از روي تقسيمات موجوده در خطه بهاولپور شامل ميباشد كه در عهد كزلك خان به ملتان ربط داشت و دران اوقات درياي بياه در بستر قديم خودبين ونجروت و ملتان جريان داشت، طابعين كلكته اين اسم را بسبب فقدان معلومات جغرافي گجرات نوشته‌اند كه سهو و خطا است
[4] مط: شد
[5] مط: تهنكر، بهتكر- راورتي، بهكر و اين صحيح است چه حوادث قباچه در بهكر كه در سند نزديك سكهر موجوده واقع بود اتفاق افتاد و تهنكر مطبوع جاي علي حده است
[6] مط: مدتي چنانچه بتقرير پيوست آن قلعه
[7] مط: گشت
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 2  صفحه : 4
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست