نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 9 صفحه : 91
نمايند.حسن گفت اين اخبار است از علم او،چنان كه گفت: وَ لَوْ رُدُّوا لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ [1]... ،و در آيت دليل است بر بطلان قول آنكس كه گفت:شايد كه در او مقدور [2]لطفى باشد كه خداى تعالى اگر با كافر،آن بكند [3]ايمان آرد [4]؛و بس بنكند،چه اگر چنين بودى مؤدّى بودى با نقض غرضش-تعالى علوّا كبيرا.
يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّٰهِ وَ لِلرَّسُولِ -الآيه،خداى تعالى در اين آيت خطاب با مؤمنان كرد و گفت:اى گرويدگان!اجابت كنيد خداى و پيغامبر را.و استجابت و اجابت يكى باشد،و آن طلب موافقت داعى باشد در آنچه با آن دعوت كند.و فرق ميان امر و دعوت آن است كه،رتبت در امر معتبر است و در دعوت معتبر نيست، إِذٰا دَعٰاكُمْ ؛چون شما را دعوت كند يعنى رسول-عليه السّلام-با كارى كه شما را زنده كند.
مفسّران خلاف كردند؛سدّى گفت: لِمٰا يُحْيِيكُمْ ،اى للإيمان؛چون شما را با ايمان دعوت كند.آنگه ايمان را حيات خواندن از دو وجه نيكو باشد؛يكى آنكه، كافر را مرده خوانده فى قوله: إِنَّكَ لاٰ تُسْمِعُ الْمَوْتىٰ [5]... ،و دگر آنكه:ايمان،سبب حيات ابد باشد،فى قوله: وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً [6]... ،مجاهد گفت:يعنى بالحق [7]،چون شما را با حق دعوت كند.و حق را به حيات تشبيه كرد ازآنكه مفضى باشد با حيات.قتاده گفت:مراد قرآن است كه در او حيات است و نجات است و عصمت است.محمّد بن اسحاق گفت:مراد جهاد است،براى آنكه جهاد سبب حيات است،من قوله تعالى: وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْيٰاءٌ [29-ر] عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ. فَرِحِينَ [8]... ،و مراد به استجابت در آيت،طاعت است.
ابو هريره روايت كرد كه رسول-عليه السّلام-بگذشت به ابىّ كعب-و او در نماز بود-او را آواز داد و گفت:يا ابىّ!تعال.ابىّ نماز تخفيف كرد و پيش رسول شد، رسول-عليه السّلام-گفت:يا ابىّ!چرا جواب ندادى مرا چون تو را بخواندم؟الم