نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 9 صفحه : 90
دعوت او مىشنويد و كلام خداى مىشنويد،«واو» [1]اوّل عطف است و دوم حال.
وَ لاٰ تَكُونُوا كَالَّذِينَ قٰالُوا سَمِعْنٰا وَ هُمْ لاٰ يَسْمَعُونَ ؛و چنان [2]مباشيد كه آنان كه گفتند ما مىشنويم و نمىشنيدند،يعنى به شنيدن منتفع نبودند؛به منزلت آنان بودند كه نشنوند [3]و«واو»هم حال راست.ابو على گفت:مراد به نفى سمع،نفى قبول است.بعضى گفتند:مراد منافقاناند،و اين قول محمّد بن اسحاق است.حسن بصرى گفت:مشركانند،بعضى دگر گفتند:اهل كتاباند-جهودان و ترسايان.
قوله: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّٰهِ ،گفت:بترين جانوران،و كلّ ما دبّ على الارض فهو دابّة،و الدّبيب؛نرم رفتن باشد.اين جا كنايت است از جمله جانوران.گفت:
بترين جانوران به نزديك خداى كرّان[و] [4]گنگان باشند كه عقل را كار نبندند و انديشه نكنند.و مراد به كرّ و گنگ،آناناند كه حق نشنوند و نگويند،نه آنان كه ايشان را آفتى و خللى باشد در گوش و زبان،چنان كه گفت: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاٰ يَرْجِعُونَ [5].و كلام در اين معنى به استقصار رفته است.
آنگه گفت: وَ لَوْ عَلِمَ اللّٰهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ ؛و اگر خداى در ايشان خيرى دانستى،بشنوانيدى ايشان را،يعنى اگر خداى از ايشان اختيار ايمان خير و طاعت شناختى با ايشان لطف كردى تا بشنيدندى و كار بستندى؛و لكن از ايشان اختيار ايشان و اصرار ايشان بر كفران مىداند كه اگر ايشان را بشنواند نشنوند،و لكن از او برگردند و اعراض كنند و كار نبندند.ابن جريح و ابن[زيد] [6]گفتند:
لاسمعهم الحجج و المواعظ [7].و ابو على گفت:سبب نزول آيت آن بود،كه ايشان گفتند:ما تو را آنگه باور داريم كه جماعتى من [8]قصىّ بن كلاب كه سالهاست تا بمردهاند ايشان را زنده كنى تا با ما سخن گويند و ما سخن ايشان را بشنويم،خداى تعالى آيت فرستاد كه: وَ لَوْ عَلِمَ اللّٰهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ ؛كه اگر خداى در ايشان خيرى دانستى،يعنى از ايشان ايمان شناختى،لاسمعهم كلام الموتى؛كلام آن مردگان بشنوانيدى ايشان را،و اگر نيز بشنواند اعراض كنند و برگردند و عدول