نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 9 صفحه : 87
بر كنانة بن ابى الحقيق آمد و او بر بستر خفته بود و او را بكشت،خداى تعالى اين آيت فرستاد: وَ مٰا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لٰكِنَّ اللّٰهَ رَمىٰ .پس حقتعالى اضافت اين فعل با خود كرد ازآنجا كه توفيق و تسديد [1]و تسبيب و تأييد از او بود،چنان كه مثال گفته شد.بعضى دگر گفتند:براى آن گفت تا ايشان اعجاب نكنند و عجب نيارند و نگويند اين ما كرديم و دهن به فخر پر كنند [2].
مجاهد گفت:سبب آن بود كه،جماعتى[صحابه] [3]در جماعتى كشتگان خلاف كردند؛اين گفت:من كشتم و آن گفت:من كشتم،خداى تعالى اين آيت فرستاد: فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لٰكِنَّ اللّٰهَ قَتَلَهُمْ .حسين بن الفضل گفت:آنچه شما كردى جراحت بود،اماتت و قبض روح از من بود،و اين قول معتمد نباشد. وَ مٰا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ ؛نه تو انداختى آنچه انداختى و لكن خداى انداخت،يعنى آن اجزاى خاك و سنگريزه نه تو رسانيدهاى به چشمهاى ايشان،خداى برسانيد؛و آن تير كه به خيبر انداختى،خداى رسانيد،و اين بر وجه معجز باشد [4].
محمّد بن اسحاق گفت:آن كسر و هزم ايشان نه به انداختى تو بود،بل به آن بود كه خداى ترس تو در دل ايشان افگند.
ابو عبيده گفت:«رمى»،كنايت باشد از نصرت و خذلان،و عرب گويد:
رمى [5]اللّه لك،اى نصرك،و رماك اللّه،اى خذلك. وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاٰءً حَسَناً ؛و تا امتحان كند مؤمنان را به آن امتحان و ابتلايى نكو.و گفتهاند:تا نعمت كند به آن بر مؤمنان نعمتى نيكو به نصرت و غنيمت و اجر و مثوبت.
محمّد بن اسحاق گفت:معنى آن است تا مؤمنان بدانند كه خداى چه نعمت كرد با ايشان در فتح و ظفر و مثل آن حال كه ايشان اندك بودند و دشمن بسيار تا شكر اين نعمت بگزارند [6]. وَ أَنَّ اللّٰهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ،اى سميع لأقوالهم،عليم باحوالهم، و قيل:سميع لاسرارهم،عليم باضمارهم.
ذٰلِكُمْ ؛آن،اشارت است[28-ر]به آنكه رفت از قتل و اسر.و او در محلّ رفع