نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 73
از چهارپاى و هر ذواتالمخلبى از مرغان،بر اين قول اسب [1][و] [2]شتر و خر در او داخل باشد [3]،و در اخبار ما اين هر دو مكروه است،و گفت:ظفر را براى [4]مجاز حافر خواند،چنان كه طرفه گفت [5]:
فما رقد الولدان حتّى رأيته على البكر يرميه بساق و حافر در بيت قدم را حافر خواند. وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ ،و بازنمود كه از گاو و گوسپند پيه بر ايشان حرام بود از هر نوع پيه كه در شكم باشد از ثرب و پيه كلى الا پيهى [6]،يعنى گوشت [7]فربه كه بر پشت ايشان باشد. أَوِ الْحَوٰايٰا ؛يا آن پيه كه بر حوايا باشد و آن مباعر بود و رودكانى كه پشك در او بود.و اين قول عبد اللّه عبّاس است و حسن و سعيد جبير و قتاده و مجاهد و سدّى،و ابن زيد گفت:جاى شير باشد براى آنكه شير در او جمع شود.و در واحد حوايا چند قول گفتند،زجّاج گفت:
حاوياء [8]و حاويه كقاصعاء [9]و قواصع و ضاربه و ضوارب،و آنكه گفت وزن او فعايل است،گفت:واحد او حويّه باشد،كسفينة و سفاين،و نيز استثناء كرد از آن جمله هر پيهى و گوشتى فربه كه بر استخوان باشد چون گوشت پهلو و دنبه،و اين قول سدّى است و ابن جريج[121-پ].و در محلّ«حوايا»از اعراب خلاف كردند.بيشتر اهل علم گفتند:محلّ او رفع است عطفا على الظّهور،يعنى [10]ما حملت الحوايا من الشّحم،و بعضى دگر گفتند:محلّ او نصب است عطفا على «ما»فى قوله: إِلاّٰ مٰا حَمَلَتْ ؛اما قوله:او ما اختلط بعظم،عطف است على«ما» فى قوله:ما حملت،و بعضى دگر گفتند:«حوايا»[و] [11]:«ما اختلط بعظم»