نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 58
است،بعضى دگر گفتند:مراد همه است،و نيز احشاى شكم،و اين قول عامتر است و به فايده [1]بيشتر [2].و مراد به خالصة لذكورنا،تخصيص ذكور است به آن دون [3]اناث نه نفى شوب [4]و اختلاط.
و در دخول«تا»در خالصة،سه وجه گفتند:يكى آنكه مبالغت راست، كقولهم:علاّمة و نسّابة،و يكى آنكه بهمنزلۀ«تا»است كه در مصدر شود، كالعافية و العاقبة،و يكى آنكه مراد به[ما] [5]اناث بچّگان است،و قول اوّل بهتر است،و يقال:فلان خالصة فلان و خلصانه،و بعضى اهل لغت گفتند كه:
اشتقاق ذكر از ذكر است كه شرف باشد،لشرف الرّجال على النّساء لقوله: وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ [6].
و ان يكن[118-ر]ميتة،ابن كثير خواند:«يكن»بالياء،«ميتة»بالرّفع بر آنكه «كان»تامّه باشد[و معنى آنكه اگر حاصل آيد و واقع مردهاى،و اگرچه فعل را اسناد به او كرد،«يا»گفت،براى آنكه گفت:تأنيث حقيقى نيست.و ابن عامر و ابو جعفر«تكن»بالتّاء،«ميتة»بالرّفع براى آنكه«كان»تامّه باشد] [7].و در لفظ «تا»ى تأنيث هست،تكن اولىتر باشد.و أبو بكر عن عاصم خواند:«تكن»بالتّاء، «ميتة»بالنّصب بر آنكه [8]بچّه ماده باشد،و«كان»ناقصه باشد،و باقى قرّاء خواندند:
«يكن»بالياء،«ميتة»بالنّصب،بر تقدير آنكه:و ان يكن الولد ميتة،و گفتند:اگر چنان باشد كه آنچه بزايد مرده باشد،زنان و مردان از آن بخورند و همه را حلال باشد.
آنگه حقتعالى گفت:من جزا دهم ايشان را به اين وصف كه كردند و اين دروغ كه گفتند،و«با»بيفگند [9]،فعل به وصف رسيد و در او عمل كرد و مفعول به