نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 453
آنچه مانند اين باد كه از قبل خداى تعالى بود [1].آنگه بيان كرد كه غرض در اين امتحان و ابتلا چيست،گفت: لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ،تا باشد كه رجوع كنند و با حق آيند و با سر امتثال فرمان او شوند.اگر گويند چگونه گفت: لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ، و ايشان هرگز برحق نبودند؟گوييم از اين دو جواب است:يكى آنكه مرد مبطل چون مصرّ باشد بر باطل بازآيد،لا محال رجوعش با حق باشد.و جواب ديگر آنكه:
(كل مولود يولد على فطرة)، همهكس را براى فطرت ولادت باشد،چون از آن برود بازآمدنش با آن رجوع باشد.
قوله: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ،حقتعالى گفت:از پس ايشان جماعتى بماندند ناخلف،يعنى فرزندان ايشان و عوض را خلف گويند و آنكه از پس كسى از او بازماند از فرزند و جز او او را خلف گويند چون صالح باشد و خلف گويند چون طالح باشد،يقال:فلان خلف صدق من ابيه و خلف سوء و الخلف الّذي يبقى فى السّقاء من اللّبن الفاسد،و منه خلوف فم الصّائم،قال لبيد [2]:
ذهب الّذين يعاش في اكنافهم و بقيت في خلف كجلد الأجرب و خلف در مدح اندك باشد از جملۀ آن قول حسّان ثابت است [3]:
لنا القدم الاولى اليك و خلفنا لأوّلنا فى طاعة اللّه تابع مجاهد گفت:مراد ترسايانند كه از پس جهودان بودند.ديگر مفسّران گفتند:مراد جماعتى جهوداناند [4]بد[209-پ]سيرت بد طريقت كه آيند [5]از پس آن گروه اوايل. وَرِثُوا الْكِتٰابَ ،به ميراث برداشتند كتاب را يعنى تورات را.
يَأْخُذُونَ عَرَضَ هٰذَا الْأَدْنىٰ ،فرامىگرفتند [6]مال دنيا را به رشوت بر احكام و حكم به خلاف راستى مىكردند و مال دنيا [7]براى آن عرض خواند كه مانندۀ [8]ناپاينده