نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 315
ازآنجاست كه چون مرسل اليهم ايشان بودند و انتفاع و اهتدا به رسولان ايشان را بود،خداى تعالى اضافت كرد [1]به ايشان،و عرب اضافت كند بأدنى الملابسه، چنان كه آنجا كه به دو كس چوبى بر خواهند گرفت [2]،هنوز بر نگرفته [3]آن يكى ديگر [4]را گويد:خذ بطرفك،طرف خود برگير،يعنى طرفى كه ملاقى تو است.و قوله: فَمٰا كٰانُوا لِيُؤْمِنُوا ،اين«لام»براى تأكيد نفى است،چنان كه بسيار جايها شرح داديم.
مجاهد گفت:هم آن معنى دارد كه: وَ لَوْ رُدُّوا لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ [5]،يعنى ما ايشان را هلاك نكرديم و الّا دانستيم كه هرگز ايمان نيارند [6].حسن [7]و جبّايى گفتند:معنى آن است كه كفر ايشان رها نكند ايشان را كه ايمان آرند،و اين معنى قول أخفش است كه گفت:«ما»مصدريّه است،أى لم يؤمنوا [8]بتكذيبهم،و التّقدير:لتكذيبهم،و اين هر دو قول مضطرب است،و [9]معنى از روى ظاهر آن است كه:ايشان تصديق نكنند آن را كه تكذيب كرده بودند[177-ر]پيش از اين،و ايمان نيارند به چيزى كه كافر بودند از آن پيش،و معنى آنكه:بر كفر مصرّ خواهند بود[ن]تا به مردن-و اللّه اعلم.
قوله: وَ مٰا وَجَدْنٰا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ،آنگه حقتعالى گفت:ما بيشترين [10]ايشان را عهدى نيافتيم،يعنى وفا به عهد،چنان كه در شاهد آن را كه بر عهد ثبات نكند و به عهد وفا نكند گويند:لا عهد له،او را عهدى نيست.نفى وفا را نفى عهد خوانند.و مراد به عهد،عهدى است كه ايشان با پيغامبران بستند.و«عهد»و«عقد» و«ميثاق»و«يمين»نظاير باشد،و«وجدان»و«الفاء»و«ادراك»و«مصادفه»