نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 180
في الميم.و«ان»حرف شرط است و براى آنكه«ما»در او شد،«نون»تأكيد در فعل آورد في قوله: يَأْتِيَنَّكُمْ ،چه اگر او نبودى نشايستى گفتن:ان يأتينّكم، براى آنكه به ما در حكم ناواجب مىآيد به منزلت آنچه نباشد،پس«نون»تأكيد در او آوردند [1]تا سامع بداند كه خواهد بود[ن] [2]و بودنش به«نون»تأكيد مؤكّد است.
يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيٰاتِي ،در محلّ رفع است به آنكه صفت رسل است، مىخوانند و قصّه مىكنند بر شما آيتهاى من،و جواب آن محتمل است كه دو چيز باشد:يكى اين جملۀ شرطى كه:«فمن اتّقى و اصلح»است تا اين جملههاى شرط و جزا در محلّ جزاى شرط اوّل باشد،و مثال او از كلام چنين بود:يا بني تميم ان أتاكم رسولي فمن سمع له و اطاعه فله كذا.و وجه دوم آن است كه:جواب آن محذوف باشد،و تقدير آن است كه:فأطيعوهم،اگر پيغامبرانى به اين صفت به شما آيند طاعت دارى [3]ايشان را انقياد كنى [4]اوامر ايشان را.آنگه گفت:هركه متّقى و پرهيزگار باشد و از معاصى من اجتناب كند،و مصلح [5]و خداوند عمل صالح باشد [6]،بر ايشان كه به اين صفت باشند خوفى و ترسى و حزنى نبود [7]،در جايهاى خوف و حزن ايمن باشند و شادمانه آنجا كه ديگران خائف باشند و محزون.
و آيت [8]اگر [9]بر اطلاق حمل كنند و عموم در نفى خوف و حزن،در«من اتّقى» حمل بر عموم بايد كرد نيز [10]،تا معنى آن بود كه:هركه از جملۀ معاصى اجتناب كند و جملۀ واجبات به جاى آرد [11]-و اين صفت معصومان باشد-بر او هيچ خوفى و اندوهى نبود بر قطع.و امّا آنكس كه جايزالخطا بود و از بعضى معاصى