نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 179
انباز گرفتن آنچه خداى به آن حجّتى فرونفرستاد.و«سلطان»برهان و حجّت باشد ازآنجا كه مسلّط بود بر شبهت،و بيان و فرقان و حجّت و دليل همه نظاير است.
و نيز از جملۀ آنچه حرام كرد آن است كه:بر خداى چيزى گويى كه ندانى [1]،و در آيت دليل است بر بطلان تقليد كه مقلّد بر خداى چيزى گفته باشد كه ندانسته بود،و خداى اين حرام كرده است.پس در تحريم اين،تحريم تقليد باشد.
قوله: وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ،«امّت»جماعتى باشند [2]از مردمان و اصل [3]من امّة اذا قصده.و اقسام و معانى او گفته شده است پيش از اين.و«أجل»وقت باشد، و دين مؤجّل،أى موقّت.حقتعالى گفت:هر امّتى را و گروهى را و قرنى را اجلى هست،يعنى وقت مرگ و وقت هلاكى و وقت نفاد [4]عمرى هست چون آن اجل درآيد يك ساعت تقديم و تأخير نكنند.و استقدم و تقدّم بمعنى،و كذلك استأخر بمعنى تأخّر،و كلام در اجل برفت بر استقصاء در سورت انعام في قوله:
قَضىٰ [5]أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ، [6]و آنكه اجل دو است يا يكى و اختلاف مذاهب در او و بيان مذهب درست از جمله.
يٰا بَنِي آدَمَ إِمّٰا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ -الآية،خطاب است اين آيت با جملۀ مكلّفان فرزندان آدم،گفت:اى پسران آدم اگر آيند [7]به شما پيغامبران [8]هم از شما كه آدميانى [9].و اصل«امّا»،«إن ما»بوده است،«نون»در«ميم»ادغام كردند لقرب [10]المخرج عند الكوفيين و عند البصريّين [11]،قلبت ميما ثمّ ادغمت