responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 8  صفحه : 159

ظاهر عداوت! چون بدانستند كه بد كردند و زيان به خود كردند،و اعتراف دادند و مقرّ آمدند و گفتند: رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا ،بار خدايا!ما بر خود ظلم كرديم و نقصان حظّ ثواب خود كرديم[141-پ]و به اين مندوب كه رها كرديم،چه اگر رها نكرده بودمانى [1]ما را ثواب بسيار بودى و ظلم ايشان بر خود اگر نه بر ظلم لغوى كه معنى او نقصان باشد حمل كنند و الّا آيت از معنى بشود و اين لفظ مفيد [2]نباشد،چه ظلم اصطلاحى مصوّر نباشد ميان مرد و نفس خود،و معتزله را هم نيز اين تفسير بايد كرد براى آن‌كه صغيره نزديك ايشان حظّ او نقصان ثواب باشد نه استحقاق عقاب.

اگر گويند:بر اين قاعده لازم آيد كه پيغامبران را ظالم شايد خواند كه ايشان خالى نباشند از ترك مندوبات و آن نقصان ثواب آرد،جواب گوييم:روا بودى اگر نه آنستى كه اين اسم به عرف مختص است به ذمّ و اسم ذمّ است و بر اطلاق از او جز بر [3]فاعل ضررى برآن وجه كه حد نهاديم ظلم را ندانند،پس اطلاق روا نداريم،امّا مقيّد روا داريم كه كسى كه گويد:ايشان ظالم نفس خوداند به آن معنى كه نقصان حظّ ثواب مى‌كنند امّا به آن معنى كه ضررى مى‌رسانند به كسى به ناواجب كه جامع باشد آن شرايط را كه حدّ ظلم شامل است آن را آن نه.

وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنٰا وَ تَرْحَمْنٰا ،و اگر ما را نيامرزى و بر ما [4]رحمت نكنى،ما از جملۀ زيانكاران باشيم.و مورد اين كلام از ايشان مورد خضوع و خشوع و استكانت و با خداى گريختن است و اظهار رغبت كردن و مذلّت عرضه كردن و به او پناه گرفتن و كسر نفس خود كردن،و اين نوعى عبادت باشد كه پيغامبران و ائمّه-عليه السّلام-با عصمتشان در حقّ خود بگويند و به اين انقطاع كنند با خداى تعالى،و توبۀ ايشان بر اين وجه باشد تا مستحقّ ثواب تايبان باشند.امّا آن


[1] .اساس:كرده بوديمى،مج،وز،لت:كرده بودمانى،آج،لب:نكرده بودمى،با توجه به نسخه مل تصحيح شد.

[2] .مج،وز:مقيد.

[3] .مج،وز،مل:ندارد.

[4] .مج:ما را.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 8  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست