نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 153
تمنّاى آن كرد و خواست تا فرشته باشد تناول درخت كرد،جواب آن است كه در آيت ذكر ثواب و قلّت و كثرت او نيست،معلوم است كه غرض از اين[آن] [1]باشد كه آن به بود كه ثوابش بيشتر باشد،و اين در آيت نيست و انّما بر ايشان تلبيس كرد كه شما از اين درخت منهى نهاى [2]،مگر آنگه كه فرشته بودهاى [3]چون فرشته نهاى [4][منهى نهايد] [5]،يعنى فرشته باشد كه منهى باشد از چنين [6]درخت، چون شما را فرشته نهاى [7]تا بدانى كه [8]رواست شما را از اين درخت خوردن.و بر قول آنكس كه گفت كه:أن تكونا،به معنى«لئلاّ تكونا»ست [9]،سؤال ساقط باشد.
وَ قٰاسَمَهُمٰا ،و با [10]ايشان سوگند خورد كه غرض من به اين گفتار نصيحت شماست،و اين [11]از باب مفاعله است كه ميان دو كس نباشد،مثل قولهم:
طارقت النّعل و عاقبت اللّصّ،و عافاه اللّه،و قال الهذلىّ [12]:
و قاسمها باللّه جهدا لأنتم ألذّ من السّلوى إذا ما نشورها چون سوگند بخورد [13]شبهۀ ايشان قوى شد ازآنجا كه ظنّ ايشان چنان بود كه هيچكس دليرى نيارد كردن[بر سوگند] [14]به دروغ و از جملۀ دواعى شد ايشان را در تناول درخت،و«لام»تأكيد را موضع صدر كلام باشد،نحو قولك:
لزيد منطلق،مگر در خبر«إنّ»كه نخواستند كه جمع كنند بين«انّ»و«لام»، إذ هما للتّأكيد،دو حرف تأكيد،در يك جاى جمع نكردند،لا يقال:إنّ لزيدا منطلق،بل چون«إنّ»باشد،«لام»در خبر آرند،يقال:انّ زيدا لمنطلق،و كذلك يقال:انّي لك لناصح،و لا يقال:أنا لك لناصح،انّما يقال:ناصح بغير«لام».و
[14][5][1] .اساس:ندارد،با توجه به مج،وز افزوده شد.