نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 152
نكرد [1]الّا تا شما دو فرشته نباشى [2]يا [3]در آنجا [4]مخلّد نمانى [5]،و اين چنان نمود كه بر وجه نصيحت مىگويم.
و در آنكه چگونه به ايشان رسيد،سه قول گفتند،حسن [6]گفت:بعدى بود ميان ايشان،ابليس به زمين بود و ايشان به آسمان در بهشت بودند،به قوّتى كه خداى داده بود،ابليس، [7]از زمين ايشان را وسوسه كرد،و ابو على گفت:ايشان را برون [8]بهشت گفت كه ايشان هروقت برون آمدندى.ابن الأخشاد گفت:ايشان در بهشت بودند و او برون [9]بهشت بود،و قوله: إِلاّٰ أَنْ تَكُونٰا مَلَكَيْنِ ،گفت تقدير آن است كه:لئلاّ تكونا ملكين،و زجّاج گفت:كراهة ان تكونا ملكين.يحيى بن ابى كثير خواند و يعلى بن حكيم:الّا ان تكونا ملكين به كسر«لام»لقوله: هَلْ أَدُلُّكَ عَلىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لاٰ يَبْلىٰ [10]،و جملۀ قرّاء به فتح«لام»خواندند.
اگر گويند:چگونه ايهام كرد بر ايشان كه به خوردن درخت مرد[م] [11]را از [12]صورت انسانيّت انقلاب افتد[140-ر]به صورت و طبع ملكى و فرشته؟ گوييم از اين دو جواب است:يكى آنكه چنان نمود ايشان را كه اين در حكم خداست كه هركه از اين درخت بخورد فرشته شود و مرا اين معلوم شده به علمى سابق،و جواب دوم آنكه:شما به منزلۀ دو فرشته شوى [13]در رفعت و منزلت و علوّ مرتبت،و جماعتى،به اين آيت تمسّك كردند بر آنكه:فرشتگان به از پيغمبران [14]باشند،نبينى كه او پيغامبر [15]بود و به غرور درجۀ فرشتگى و پايۀ ايشان