نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 80
صار اليه اذا رجع اليه،و نصب او بر تميز است.
آنگه استثنا كرد از ايشان گروهى مستضعفان بر حقيقت را كه ايشان را راهى و حيلتى نباشد و از مردانى پير و درويش و زنان و كودكان كه اينان چارۀ هجرت و برگ و ساز و قوّت آن ندارند كه بيرون آيند و راه بدانند [1]، ايشان كه چنين باشند همانا خداى تعالى ايشان را عفو بكند چون عذر ايشان داند.و«عسى»براى مقاربۀ عفو و ترجّى ايشان گفت تا مكلّف قاطع نباشد برآن،بل متردّد بود از ميان خوف و رجاء، كه خداى تعالى عفوكننده و آمرزنده است.
حسن بصرى روايت كرد از رسول-عليه السّلام-كه او گفت:هركه دين خود بگريزاند از [2]زمينى به زمينى،و اگرچه از روى مثل به دستى باشد بهشت واجب شود او را، [3]در بهشت رفيق ابراهيم خليل باشد و رفيق من كه محمّدم.
وَ مَنْ يُهٰاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ ،و هركه او هجرت كند در راه خداى،يعنى[در] [4]طاعت خدا [5]و رضاى او، يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرٰاغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً ،در زمين مرا غمى بسيار يابد و فراخى.مجاهد گفت:مراغم متزحزح باشد،يعنى مبعد و دورى از مكاره.عبد اللّٰه عبّاس و ضحّاك گفتند:مراغم متحوّل باشد از زمينى به زمينى،و ابو عبيده گفت:مراغم مهاجر باشد،و گفتند:مذهب و مضطرب،و قال النّابغة الجعدىّ [6]:
كطود يلاذ باركانه عزيز المراغم و المذهب و قال آخر [7]:
الى بلد غير دانى المحلّ عزيز المراغم و المهرب وَ سَعَةً ،گفتند [8]:مراد فراخى شهرهاست،و گفتند:مراد فراخى روزى است، و معنى آيت بر نهاد اين بيتهاست كه شاعر گفت: