نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 314
باشد كه همۀ دنيا او را بود آنگه گفت:فرزند آدم تو را از دنيا چندان بسكه سدّ جوعت كند و عورتت بازپوشد و اگر خانه [1]باشد كه با آن شوى آن كارى باشد و اگرت اسپى باشد كه برنشينى آن خيرى تمام باشد تو را پارۀ نان و سبوى [2]آب و إزارى [3]عورتپوش مسلّم است و آنچه بالاى آن است حساب باشد.
ضحّاك گفت براى آن ايشان را پادشاه خوانند كه سرايها[ى] [4]فراخ داشتند در او آب روان كه هركه او[را] [5]سراى بزرگ باشد آب روان در او او پادشاه بود.
قتاده گفت اوّل كس [6]كه بنده داشت و بندگان فرمان ايشان بردند بنى اسرائيل بودند.
سدّى گفت شما را آزادان كرد كه مالك خود باشى و شما را مالكى نبود پس ازآنكه در دست قبطيان اسير بودى [7]و بنده و خادم ايشان بودى [8]من شما را از دست ايشان برهانيدم وَ آتٰاكُمْ مٰا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعٰالَمِينَ و آن داد شما را كه كس را نداد [9]از مردمان عصر شما.زجاج گفت آنچه ايشان را داد خالص بود ايشان را بىمانعى و منازعى.
عبد اللّٰه عباس گفت:ايشان را آن داد كه كس را نداد پيش از آن [10]از منّ و سلوى و ابر سايه افكننده و سنگ آبدهنده دگر اموال و آيات [11].
آنگه حكايت آن كرد كه موسى-عليه السّلام-ايشان را چه گفت و چه نصيحت كرد و چه فرمود و ايشان چه بىفرمانى كردند.
يٰا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللّٰهُ لَكُمْ ،اى قوم در اين زمين پاكيزه شوى كه خدا [12]نوشته است شما را مفسّران خلاف كردند در آنكه آن زمين كدام است مجاهد گفت طور است و آنچه پيرامن آن است.ضحّاك گفت:ايليا و