نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 18
عليه السّلام-گفت:مراد به ثبات سراياست،و قال ابو ذؤيب [1]:
فلمّا اجتلاها بالايّام تحيّزت ثبات عليها ذلّها و اكتيابها يصف عاسلا و تدخينه الى النّحل،و قال زهير [2]:
و قد اغدوا على ثبة كرام نشاوى واجبين [3]لما يشاء و يجمع أيضا جمع السّلامة على ثبين،و مثله كرين و قلين و عزين و سنين،و اگرچه اين نوع از جمع عقلا را باشد،و لكن به عوض نقصانى كردند كه در او راهيافت براى آنكه فقيل [4]ثبية بوده است،و از اين اسماء از بهرى«واو»ساقط است و از بهرى«ياء».
عبد اللّٰه عبّاس و ضحّاك و مجاهد و قتاده و سدّى گفتند:معنى آن است كه برويد [5]جماعت از پس جماعت،يا هر جماعتى به جانبى. أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً ،يا جمله به يك راه برويد [6]بهيكبار به حسب مصلحت.و نصب«ثبات»و«جميعا»هر دو بر حال است از فاعل.
وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ ،بيشتر مفسّران گفتند:آيت در منافقان آمد كه ايشان مردم را دلشكسته بكردندى و از جهاد بازداشتندى،آنگه چون مسلمانان را نكبتى رسيدى از قتلى و جراحتى و هزيمتى،بر طريق شماتت گفتندى:قد انعم اللّٰه علينا [7]، خداى بر ما نعمت كرد كه ما با شما نبوديم،حقتعالى اين خبث نيّت و طويّت از ايشان بازگفت.و قوله:«لمن»،«لام»تأكيد راست در مبتدا چون واقع باشد اين موقع،أعنى خبرش ظرف بر او متقدّم [8]،و«من»نكرۀ موصوفه است،و التّقدير:و انّ منكم رجلا أو [9]انسانا.و إبطاء،اطالة المدّة باشد و نقيض إسراع بود،و«بطىء» خلاف سريع باشد.و براى آن گفت منافقان را كه از شمااند كه به ظاهر حال و