نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 85
شصت [1]و اند جراحت بر اندام [2]از تير و نيزه و تيغ،رسول-عليه السّلام-دست بر او مىماليد،در حال درست مىشد چنان كه پنداشتى [3]هرگز نبود،و نظير اين آيت در معنى قوله: أَ وَ لَمّٰا أَصٰابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ [4]...،يعني يوم احد قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهٰا [5]... ،يعني يوم بدر.
عبد اللّه عبّاس گويد:چون روز احد آن وهن بيفتاد،ابو سفيان با جماعتى بر سر كوه آمد.رسول-عليه السّلام-گفت:
اللّهمّ انّه ليس لهم ان يعلونا، بار خدايا تو دانى كه ايشان را نيست [6]كه بر بالاى ما شوند [7].
ابو سفيان گفت:أين ابن ابى كبشه؟يعنى رسول اللّه،أين ابن ابي قحافة؟أين ابن الخطّاب؟عمر گفت:اينك رسول خدا،و اينك ابو بكر،و اينك من،چه خواهى؟ گفت:يوما بيوم و انّ الأيّام دول و الحرب سجال،روزى به روزى و روزگار دولتهاست،و كارزار مساجله است.عمر گفت:لا سواء،راست [8]نهايم ما با شما، قتلانا فى الجنّة و قتلاكم فى النّار،كشتگان ما به بهشتند و كشتگان شما به دوزخ.
ابو سفيان گفت:شما چنين مىگويى [9]،و اگر چنين است ما خايب و خاسر باشيم.آنگه گفت:در ميان [10]شما مثلهكردگانند [11]،و آن نه به اختيار ما بوده است،و اگرچه ما آن را كاره نهايم،و شاعر در اين معنى گويد:
ارى النّاس قد أحدثوا شيمة و في كلّ حادثة تؤتمر يهينون من حقّر و افتقر و ان كان فيهم يفي أو يبرّ فيوما علينا و يوما [12]لنا و يوما نساء و يوما نسرّ وَ لِيَعْلَمَ اللّٰهُ الَّذِينَ آمَنُوا ،ظاهر آيت آن است كه خداى تعالى اين براى آن كرد تا بداند آنان را كه مؤمنند از شما،و معنى آن است كه:خداى تعالى معاملۀ آنان