responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 5  صفحه : 60

با خداى خواند،خداى تعالى اين آيت فرستاد،و شعبى و محمّد بن اسحاق بن يسار گفتند:روز احد چون كارزار منقرض شد،جماعتى مشركان بر بالايى شدند.رسول -عليه السّلام-گفت:برانى [1]اينان را[از] [2]اين جا.ايشان را براندند،و رسول -عليه السّلام-برآن بالا شد و بنگريد،هند را ديد و جماعتى زنان با او،مر كشتگان مسلمانان را مثله مى‌كردند گوش و بينى و انگشتان و مذاكير مى‌بريدند و با رشته مى‌كردند [3].و هند-عليها اللّعنة [4]-شكم حمزه بشكافته بود و جگر او بگرفته و در دهن نهاده خواست تا بخايد [5]،خداى تعالى تمكين نكرد و در دهن او سنگى شد.آن ملعونه بر بالايى شد و به آواز بلند اين بيتها مى‌خواند:

نحن جزيناكم بيوم بدر و الحرب بعد الحرب ذات السّعر [6]
ما كان عن عتبة لي من صبر أبي و عمّي و أخي و بكري
شفيت نفسي و قضيت نذري و سكّن القتلى غليل صدري
عبد اللّه بن جحش پيش از كارزار احد گفت:بار خدايا![261-ر]اگر فردا ما را ملاقات به اين كافران شود،من مى‌خواهم تا شكمم بشكافند و گوش و بينى [7]ببرند تا روز قيامت با پيش تو آيم،تو گويى:اين معامله با تو چرا كردند؟من گويم:

براى تو،چون كارزار برفت همچنان كردند.يكى از جملۀ صحابه كه اين سخن شنيده بود از او،گفت:امّا اين مرد آنچه خواست[در دنيا بدادند او را،و آنچه خواست] [8]در قيامت هم بدهند.

چون رسول-عليه السّلام-آن ديد كه با حمزه و صحابه كرده بودند از مثله، گفت:اگر ما را بر اينان دست بود مكافات اين باز كنيم،خداى تعالى اين آيت فرستاد.


[1] .آج،لب،فق،مب،مر:برانيد.

[8] [2] .اساس:ندارد،با توجّه به وز و ديگر نسخه‌بدلها افزوده شد.

[3] .مب،مر:و با ريسمانى مى‌كشيدند.

[4] .مب،مر:هند ملعونه.

[5] .دب،آج،لب،فق،مب،مر:تا بخورد.

[6] .كذا:در اساس و همۀ نسخه‌بدلها،سيرت رسول اللّه(677/2):ذات سعر.

[7] .مب،مر+مرا.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 5  صفحه : 60
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست