نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 59
و«تا»متعاقب باشند،يقال:هرد الثّوب و هرته اذا خرّقه فَيَنْقَلِبُوا خٰائِبِينَ ،برگردند نوميد از آنچه اميد داشته باشند از ظفر و فتح و فوز به غنيمت و مانند اين.
لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ -الآية.در سبب نزول آيت خلاف كردند.عبد اللّه مسعود گفت:سبب آن بود كه رسول-عليه السّلام-[خواست] [1]تا دعا كند بر آنان كه روز احد به هزيمت بشدند از جملۀ اصحاب او-و آن بيشتر صحابه بودند-خداى تعالى گفت:من توبۀ ايشان پذرفتم [2]،كار ايشان به تو نيست به من است،تا توبۀ ايشان قبول كنم يا عذاب كنم ايشان را كه ظلم كردند.
عكرمه و مقسم گفتند:مردى از هذيل نام او عبد اللّه بن قميئه روز احد روى رسول-عليه السّلام [3]- خونآلود كرد.رسول-عليه السّلام-بر او دعا كرد،خداى تعالى تيسى را بر او مسلّط كرد تا او را به سرو [4]بكشت،و [5]عتبۀ ابو وقّاص [6]سنگى بر سر رسول زد و سنگى ديگر بزد و [7]دندان رسول بشكست،و رسول بر او دعا كرد،گفت:
بار خدايا!سال بر مگردان بر او تا بميرد كافر.سال برنگشت كه او بر كفر بمرد، خداى تعالى اين آيت فرستاد.
ربيع و كلبى گفتند:رسول-عليه السّلام-همّت كرد [8]كه بر كافران دعا كند روز احد،خداى تعالى گفت:توقّف كن،و آيت فرستاد براى آنكه دانست كه از ايشان باشند جماعتى كه ايمان آرند.
انس مالك روايت كند كه:روز احد رسول را-عليه السّلام-شجّه بر سر آمد بر ابروش و سنگى بر رويش آمد و دندانش شكسته شد.رسول-عليه السّلام-با كناره شد و آبى بخواست و روى مىشست و مىگفت:
كيف يفلح قوم خضّبوا وجه نبيّهم بالدّم، چگونه فلاح يابند گروهى كه روى پيغمبرشان به خون برجند [9]،و او ايشان را
[1] .اساس:ندارد،با توجّه به وز و ديگر نسخهبدلها افزوده شد.