نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 58
فزعى نبود شما را از قلّت خود و كثرت دشمن.
وَ مَا النَّصْرُ إِلاّٰ مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ ،«ما»نفى است،و نصرت نيست إلاّ از جهت خداى عزيز حكيم،تا از عدد و مدد فرشته نبينى چه از خداى بينى-جلّ جلاله،كه او عزيز است و غالب و كس او را غالب نيست،و حكيم است به حكمت و مصلحت،نصرت كند گاه به حجّت و گاه به مدد فرشتگان و گاه به غلبه و ظفر.
لِيَقْطَعَ طَرَفاً ،«لام»متعلّق است بقوله تعالى: وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّٰهُ بِبَدْرٍ ،و خداى تعالى شما را به بدر نصرت كرد تا ببرّد طرفى از كافران [1]كه دشمنان شمااند، يعنى گروهى را هلاك كند از ايشان،و اين«قطع»عبارت است از هلاك،نظيره قوله: فَقُطِعَ دٰابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا [2].
سدّى گفت:معنى آن است تا ركنى از اركان شرك بيران كند [3]به قتل و أسرتا روز بدر چهل كس را از معروفان مشركان بكشتند،و چهل را اسير گرفتند. أَوْ يَكْبِتَهُمْ ،يا به روى درآرد ايشان را،و اين عبارت باشد از مذلّت و قهر و غلبه بر ايشان.كلبى گفت:مراد از«كبت»هزم است،تا ايشان را منهزم كند.پس قطع قتل باشد،و كبت،أسر-چنان كه رفت.
مؤرّج گفت:أى يحزنهم،تا ايشان را محزون و دژم كند.نضر بن شميل گفت:
يغيظهم،به خشم آرد ايشان را.مبرّد گفت:ظفر دهد بر ايشان،سدّى گفت:لعنت كند بر ايشان.ابو عبيده گفت:هلاك كند ايشان را،بعضى اهل لغت گفتند:اصل يكبتهم يكبدهم،و«تا»مبدّل است از«دال»لقرب مخرجيهما [4]،و به معنى آنكه:
يصيبهم في اكبادهم،تا جگر ايشان را برنجاند به حزن و عداوت و خشم و بسوزاند،و عرب دشمن را وصف كند به سواد الكبد،كما قال الأعشى:
فما احشمت من اتيان قوم هم الاعداء و الاكباد سود همانا آن خواست كه جگر به عداوت [5]سوخته شود سياه گردد،و«دال» [6]