نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 407
عليهما السّلام.زيد بن اسلم و شهر بن حوشب و مكحول گفت [1]:مراد به امانت امامانند و به امانت امامت است.
خداى تعالى مىفرمايد امامان را كه:امامت بر سبيل امانت يكبهيك تسليم مىكنند [2]،و اين قول نيز روايت است از صادق و باقر-عليهما السّلام.و باقر- عليه السّلام-گفت:نماز و زكات و روزه و حج از جملۀ امانت است و غنيمت از اين جمله است كه امانت در او به جاى آرند و خيانت نكنند در او.
على اليد ما أخذت حتى تؤدّيه، گفت:بر دست واجب است آنچه هاگرفت [4]تا با جايگاه دهد.و نيز مىفرمايد كه:چون از ميان مردمان حكم كنيد [5][عدل كنيد [6]] [7]و جور مكنيد [8].عجب باشد كه خداى تعالى ظالم را عدل فرمايد و او عدل نكند! إِنَّ اللّٰهَ نِعِمّٰا يَعِظُكُمْ بِهِ ،خداى تعالى نيك چيز است آنچه شما را بدان [9]پند مىدهد از اداى امانت و عدل در حكومت،و تقدير آن است كه:نعم الشّىء شيئا يعظكم به.و«ما»پيوسته بايد نوشتن،به منزلت«ما»ى كافّه در إنّما و ربّما،و اگرچه آنجا حرف است و اين جا اسم و او را نكرۀ موصوفه گويند [10]،في قوله:
فَنِعِمّٰا هِيَ... [11]،نكره است غير موصوفه و لا موصوله،و قوله:«به»اين ضمير راجع است با«ما»،و ابو عمرو به اختلاس خواند،أعنى«عين» [12]را بين الحركة و السّكون.
و بيان كرديم كه:سميع و بصير آن بود كه حاصل بود بر صفتى كه از مكان آن صفت مسموعات و مبصرات شنود و بيند چون در وجود آيد،و مرجع او با حىّ است به